شرحی بر دعای خمس عشر- مناجات هفتم مطیعین

محقق: فاطمه پورشفیع

تابستان 95
تقدیم به روح مطهّر معصومین علیه السلام

مقدمه:
از بزرگترین نعمتهای خداوند بر بنده اش در خواست است ، تقاضا است ، خواستن است پس بنده وقتی از خداوند چیزی بخواهد، علل و اسباب رسیدن به این در خواست را باید آماده کرده باشد ؛که آن خود شناسی و خداشناسی است.
اعمال صالح ، ایمان ، تقوی ، درجاتی در دنیا دارند که لیاقت را برای انسان رقم می زند و این صفات گزینه های خوبی هستند برای رسیدن به مطلوب که آنهم درخواست از خداوند است؛ ولی گاهی گناه ضعف اعتقادی را بوجود می آورد و براین اساس لیاقت وجودی کم شده و استجابت دعا را طولانی می کند. هرچه استجابت دعا طولانی شود و انسان به جواب در خواست خود نرسد تخفیف در گناهان حاصل می گردد که بزرگترین نعمت است؛ دراین حین نتیجتأ انسان بخود می آید و متوجه اعمال خود می گردد و وزنه اعمال خود را می سنجید.آنچه مسلم است تکامل بشریت در کشف فلسفۀ آفرینش و پیاده کردن پیام دین در زندگی است.
امام صادق(ع) در تبیین جنود عقل و جهل می فرماید: ” والدّعا ضدّهُ الاستنکاف"دعا و ضد آن خود داری است( کافی ج1 ص23ح14)
دعا از جنود عقل است، عقل انسان را نیازمند مطلق می بیند ولذا اورا به عبودیت کمال مطلق دعوت می نماید تا با عبادت و پرستش الهی به عنایت و رحمت الهی برسد، از این رو پیشوایان دین به دلیل بالاترین مراتب عقل و معرفت پیش ازدیگران خود را نیازمند به خدا می دانستند پس به دعا اهتمام داشتند که دعای خمس عشر از آن جمله است،که در ابتداء حس عبودیت فرد نسبت به آفریدگار شکل گرفته و بتدریج رشد می یابد تا در مرحله زهد بهره گیری از رحمتهای الهی را به اوج خود برساند. در باره این دعا باید گفت: دعای خمس عشر پله مبارزاتی نفسانی دربرابرقوای شهویه و بهیمیه وغضبیه است که مسمای آن جهاد با نفس که همان جهاد مرکب است.دعای خمس عشر سیر آفاقی و انفسی بشر بسوی قرب الهی است.
دعای خمس عشر ، پانزده مناجات عرفانی ، اخلاقی ، رفتاری و گفتاری و آموزشی در جهت ارتقاء بشریّت از امام سجاد (ع)است :
سند مناجات خمس عشر در کتاب‌های الصحیفة الثانیة السجادیة، بحارالانوارو مفاتیح الجنان آمده است. علامه مجلسی می‌گوید: «این مناجات را در برخی از کتاب‌های اصحاب دیدم که از امام سجاد (ع) روایت کرده‌اند»؛ در حالی که ایشان نامی از آن کتاب‌ها نبرده و سند روایت را هم نقل نکرده است. شیخ حرّ عاملی نیز در «الصحیفة الثانیة السجادیة» این مناجات پانزده‌گانه را از دعاهای سجادیه دانسته و بدون هیچ تردیدی به امام سجاد (ع) نسبت داده است. روایت مناجات خمس عشر مرسل است، و مطالب و مفاهیم موجود در این مناجات‌ها با اصول و آموزه‌های قرآنی و دعاهای مأثور دیگر موافق است.
محمد تقی بن مقصود علی اصفهانی،(۱۰۰۳-۱۰۷۰ق) مشهور به مجلسی اول، پدر علامه مجلسی و از علمای شیعه در قرن یازدهم قمری. از وی آثاری چون روضة المتقین و لوامع صاحبقرانی برجای مانده است، مجلسی در اصفهان و نجف تحصیل کرد، وی در مسجد جامع اصفهان به تدریس علوم دینی مشغول بود و پس از استادانش شیخ بهائی و میر داماد، در این مسجد نماز جمعه اقامه می‌کرد.
محمد تقی مجلسی پدر علامه مجلسی ـ می‌گوید: «شایسته است که سالک الی الله مداومت بر خواندن مناجات خمس عشر داشته باشد»بعضی از شاگردان سید علی طباطبایی صاحب ریاض از قول وی نقل می‌کردند که ایشان دائما می‌گفت: من چندین سال است که بر قرائت این مناجات مداومت دارم و بر اثر قرائت این مناجات‌ها، خداوند بر قلب من انوار حکمت، معرفت و محبت را تابانده است به صورتی که قابل شمارش نیست و من این مناجات‌ها را در استجابت دعا تجربه نموده‌ام، و سالکان و عبادت کنندگان بر قرائت این مناجات مداومت می‌کنند.جالب اینکه این دعا از جمعه شروع می شود به ترتیب تا پانزده روز طول می کشد و در جمعه پانزدهم پایان می یابد.پس به امید خداوند در معنا دعای خمس عشر وارد می شویم:
1- مناجات التائبین : آموزش توبه برای حفظ عزّت در دنیا
2-مناجات الشاکین: آموزش رفع شبهات و شکایت از نفس أماره که راه توبه را بر انسان بسته.
3- مناجات الخائفین : آموزش خوف از خداوند از بحرانهای رذائل عقیدتی و اخلاقی
4- مناجات الراجین :آموزش امید در برابر خوف الهی، امیدی که پناهش جز خدا کسی دیگر نیست. امیدی که اگر هست باید با خوف همراه باشد.
5- مناجات الراغبین:آموزش رغبت به دین وبی رغبتی به دنیا. که رغبت به دنیا جزء عصیان و طغیان چیزی برای بشر به ارمغان نمی آورد.
6- مناجات الشاکرین: آموزش شکر گذاری از خداوند سبحان.
7- مناجات المطیعین: آموزش طاعت بندگی از نیّت تا عمل.
8- مناجات المریدین: آموزش واقعی مرید و مراد که بیراه رفتن ، هلاکت ابدی دارد.
9- مناجات المحبین: آموزش بندگی خالصانه در برابر خداوند.
10- مناجات المتوّسلین : شناخت اسباب - وسیله قرب “کتاب الله و عترت"برای دوری از انحرافات
11- مناجات المفتقرین : دواء و درمان و آموزش برای کسانیکه نیاز روحی و جسمی دارند ولی نمی دانند.
12- مناجات العارفین : آموزش و پاسخ به شبهات و مبارزه با عرفانهای کاذب نه زهد تنها.
13- مناجات الذاکرین: آموزش ذکر و مفهوم آن.
14- مناجات المعتصمین: آموزش سوار شدن بر کشتی نجات با ریسمان الهی
15- مناجات الزاهدین: آموزش زهد و دوری از رهابیت .

فهرست مطالب مناجات هفتم:
• دل شگفت انگیز ترین عضوانسان
• حُجب چیست؟
• انواع دل
• آنچه دل را زنده میکند یا صیقل می دهد
• دوری از افکار باطل
• مراء شعبه اوّل شک
• تفاوت مراء با جدال
• خود باختگی و هراس
• تردید سومین شعبه شک
• چهارمین شعبه شک
• نتایج شعبه شک
• اهل بیت کشتی نجات
• باقیات و صالحات

السّابعه: «مُناجات المُطیعین للَّهِ»

هفتم: مناجات فرمانبرداران خدا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
بنام خداى بخشاینده مهربان

اَللَّهُمَّ اَلْهِمْنا طاعَتَکَ، وَجَنِّبْنا مَعْصِیَتَکَ، وَیَسِّرْ لَنا بُلُوغَ ما
خدایا طاعتت را بر ما الهام کن و از نافرمانیت ما را دور کن و آسان کن بر ما راه رسیدن بدانچه

نَتَمَنّى‏ مِنْ‏
ابْتِغآءِ رِضْوانِکَ، وَاَحْلِلْنا بُحْبُوحَهَ جِنانِکَ، وَاقْشَعْ عَنْ بَصآئِرِنا
آرزومندیم از تحصیل آنچه موجب خوشنودى تو است و ما را در وسط بهشتهایت جاى ده و پراکنده ساز از پیش دیدگان ما

سَحابَ الْأِرْتِیابِ، وَاکْشِفْ عَنْ قُلُوبِنا اَغْشِیَهَ الْمِرْیَهِ وَالْحِجابِ،
ابرهاى شک و شبهه را و بردار از دلهاى ما پرده‏هاى تردید و تاریکى را

شرح این فراز:
شک و تردید زمانی به اوج خود می رسد که انسان طاعت خدا را فراموش نماید ونافرمانی خدا را در زندگی دنیا ادامه دهد.شبهات نیاز به کسب علم و بصیرت دارد و اگر بصیرت نباشد شک و تردید و شبهات انسان را از پا در می آورد وانسان در کوری وضلالت غوطه ور خواهد شد.
امّا کنترل دل یا قلب؛ قلب را از آن جهت قلب یا دل می گویند که منقلب و دگرگون می شود . حکایت دل حکایت پری است که در یک دشت به بیخ درختی آویخته شده و باد آنرا زیرو رو می کند (شیخ الرئیس ابو علی سینا)قلب ادراک می کند و مغز واسطه ادراک است . پیامبر(ص) می فرماید: هرگاه دل انسان پاک باشد ، بدنش نیز پاک می شود و هر گاه دلش ناپاک باشد بدنش نیز نا پاک گردد. دل مایه هایی از حکمت دارد.حال حکمتهایی از امام علی در نهج البلاغه:
شگفت انگیزترین عضو انسان ، دل اوست و دل مایه هائی از حکمت و مایه هائی از ضد حکمت دارد:
الف: اگر امید و آرزو به آن دست دهد ،طمع خوارش گرداند.
ب: اگر طمع در آن سر بر دارد، آزمندی نابودش کند.
پ:اگر نومیدی بر آن مسلط شود ، اندوه وی را بکشد.
ج: اگر خشم بر وی عارض شود ، کینه لبریزش کند.
چ: اگر خشنودی یارش شود، احتیاط را از یاد ببرد.
خ: اگر ترس آن را در رسد ،پروا و حذر کردن او را گرفتار خود سازد.
د: اگر امنیت او را غلبه کند، غفلت آنرا در یابد.
ذ: اگر نعمت به سراغش آید ، غرور و نخوت آنرا فرو برد.
ص: اگر مصیبتی به او برسد ،بیتابی را ردایش گرداند .
ض: اگر به مالی برسد ، آنرا به طغیان در اندازد.
ع: اگر تهیدستی آزارش دهد ، گرفتاری او را بخودش مشغول سازد.
غ: اگر گرسنگی بر او سخت گیرد، از ضعف زمین گیر شود.
ک: اگر سیری او را از حدّ بگذرد، پُری شکم او را به رنج افکند.
ن: هر تفریطی برایش زیانبار است و هر افراطی برایش تباهی آفرین.
حُجُب چیست آیا آنرا می شناسیم؟ حُجُب مانع رسیدن به کمال انسانی است پس بایداز طریق علم و بصیرت آنها را کنار زد زیرا دلها ظرف خدایند و در این ظرف نباید آلودگیها رخنه کند. خداوند متعال در زمین ظرفهایی دارد که محبوترین آن ظرفی است که صاف و نازک و سخت باشد . این ظرفها همان دلهاست ؛ دل سخت دلی است که حق بگوید و در راه حق از سرزنش هیچ سرزنشگری نهراسد و دل صاف از زنگار گناهان صاف است.
إنّ الله تبارک و تعالی : لا ینظر الی صُوَرکم و لا الی اموالکم و لکن ینظر الی قلوبکم وأعمالکم؛ خداوند تعالی به چهره ها و دارائیهای شما نمی نگرد بلکه به دلها و کرده های شما می نگرد.(رسول اکرم(ص) در المیزان باب دل)
پیامبر می فرماید: دلی که در آن ایمان هست و قرآن نیست (مانند خرما خوش طعم ولی عطر ندارد). دلی که در آن هم ایمان است و هم قرآن(مانند مشکدان که اگر سرش را باز کنی خوشبوست و اگر هم ببندی باز خوشبوست). دلی که در آن قرآن هست و ایمان نیست(مانند إشنان خوشبو ولی بدطعم) اين گياه از نظر خوشخوراكي ارزش كمي داشته و بيشتر مورد علاقه ي شتر مي باشد. بز و گوسفند از اندام هاي خشك گياه به مقدار كم مورد استفاده قرار مي دهد.. ودلی که درآن نه قرآن است و نه ایمان( مانند حنظل بدبو و بد طعم) حنظل یا هدوانه ابوجهل میوه ای می باشد که شبیه به هنداونه است در ابعاد بسیار کوچکتر که طعمی تلخ دارد که در زبان فارسی آن را خربزه ی روباه , کدوی تلخ , سیب تلخ و در عربی حنظل می نامند..(همان)
هیچ بنده ای نیست جز اینکه دو چشم در صورت اوست که با آنها امور دنیا را می بیند و دو چشم در دلش که با آنها امور آخرت را مشاهده می کند و هر گاه خداوند خوبی بنده ای را بخواهد دو چشم دل او را می گشاید که بوسیله آنها وعده های غیبی او را می بیند و به غیب علی الغیب ایمان می آورد.
امام علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: هر وقت دلها روی آوردنی است و شاد است باید دانست که فرشته به او نزدیک می شود پس به انجام مستحبات تمایل یابد و هر گاه دل پشت کرد در این هنگام شیطان به او نزدیک شده و به انجام فرائض بسنده می کند.
انواع دل یا قلب: قلب سلیم دینداری بدور از شک و خواهش نفس و عمل بدون شهرت طلبی و خودنمائی.
قلب مطمئنه: « ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی»الفجر: “27و30″
قلب مطمئنه قلبی است که با یاد خداوند دل را آرام می کند . دل در این حالت به دنبال حقّ می گردد و چون به آن رسید آرام و قرار می گیرد .
قلب یا دل أماره بالسوء«إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ » یوسف: ۵۳
نفسی است که انسان را به سوی زشتیها وشهوات می کشاند مگر خداوند بنده را دوست داشته باشد وبه او رحم کند.
نفس لوامه: « وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ» القیامه: ۲
(و به نفس سرزنشگر سوگند! (که پس از مرگ زنده می‌گردید و رستاخیز حق است)
شرح صدر:از پیامبر (ص) سوال شد : شرح صدر چیست؟ فرمودند : نوری است که خدا در دل مؤمن می افکند و بدان سبب سینه اش فراخ می شود. عرض کردند : آیا برای شناخت آن نشانه ای وجود دارد؟ فرمود آری روی آوردن به سرای جاودانی و دوری گزیدن از سرای پوچی و فریب و آماده شدن برای مرگ پیش از فرا رسیدن آن.
طبع القلب:یطبع الله علی کُلّ قلب متکبّر جبّار (غافر/35) نطبع علی قلوب المعتدین(یونس 74) یطبع الله علی قلوب الذّین لا یعلمون(روم 59) یطبع الله علی قلوب الکافرین(اعراف 101)
پیامبر(ص)می فرماید: مُهر زن،به ستون عرش آویزان است و هرگاه حرمتی شکسته شود و به گناهان عمل گردد و بخدا گستاخی شود خداوند تعالی بوسیله فرستادن مهر زن ، دل چنین شخصی را مهر می زند.(کنزالعمال)
{هنگامی که عمر بن سعد سپاهیان خود را برای جنگ با امام حسین(ع) بسیج کرد و از هر سو آن حضرت را حلقه وار در میان گرفتند ، امام (ع) به سوی دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد امّا خاموش نشدند تا جائی که حضرت به آنها فرمود : وای بر شما ، شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راستتان فرا می خوانم بشنوید …همه شما از من نافرمانی می کنید و به سخنان من گوش نمی دهید زیرا شکمهایتان از حرام پر شده و دلهایتان مهر خورده است.}طبع علی قلوبکم)
ختم القلب:امام رضا(ع) در باره ” ختم الله” می فرماید : ختم مهر زدن است بر دلهای کافران به کیفر کفرشان ” ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم……..(بقره 7)(عیون الاخبار الرضا)
عمی القلب:پیامبر(ص) می فرماید کورترین گمراهی بعد از هدایت است و بدترین کوری کوری دل است .من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخرة أعمی و أضلّ سبیلا(اسراء72)امام رضا(ع) می فرماید ” أعمی عن الحقایق الموجودة” از دیدن حقایق هستی (نور الثقلین )کور عاجز است.
زیغ القلب:انحراف دل ، ربنّا لا تُزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه….. (آل عمران 8)
امام کاظم (ع) می فرماید: خدای عزّوجل از مردمی درستکار حکایت کرده است که گفتند ؛ ای پروردگار ما دلهایمان را دستخوش انحراف مگردان زیرا آنها می دانستند که دلها منحرف می شوند و به کوری و هلاکت خود باز می گردند (تحف العقول)
امام علی(ع) در نهج البلاغه در بر حذر داشتن از فتنه ها ؛ می فرماید: آنگاه پس از این فتنۀ آغازین ، فتنه ای سخت و شکننده و پر شتاب پیش خواهد آمد که بر اثر آن برخی دلهای راست و استوار منحرف می شوند و برخی مردان به سلامت مانده گمراه می گردند.
قلب قسی:ثم قست قلوبکم….؛ امام باقر (ع) خداوند را برای دلها و بدنها کیفر هائی است ،تنگی در معیشت و سستی در عبادت و به هیچ بنده ای کیفری بزرگتر از سختدلی چشانده نشده است. (تحف العقول)
ای جوان بشنو از پیامبر در سفارش به امام حسن(ع) در نهج البلاغه؛ دل جوان در حقیقت همچون زمین خالی و بایری است که هر تخمی در آن افکنده شود می پذیرش . از این رو پیش از آن که دلت سخت گردد و اندیشه ات مشغول و گرفتار شود به تربیت تو مبادرت کردم.
امام علی(ع) در علل الشرایع می فرماید: اشکها نخشکند مگر به سبب سخت شدن دلها و دلها سخت نشد مگر به سبب فزونی گناهان .
پیامبر(ص)فرمودند: ترک عبادت دل را سخت می کند وامید به زندگی همیشگی و بسیاری مال و ثروت مایه تباهی دین و سختی دل است و شرکت نکردن در نماز جمعه بیش از سه نماز از روی بی اعتنایی ، مهر بر دل خواهد شد.
امام علی(ع)در نهج البلاغه می فرماید: هر کس عاشق چیزی شود ، دیده اش را کور گرداند و دلش رابیمار . در نتیجه با چشمی عیب ناک بنگرد و با گوش ناشنوا بشنود ، شهوتها خرد او را ازهم درد و دنیا دلش را بمیراند.
آنچه دل را زنده می کند، ما یحیی القلب:
امام علی(ع) در سفارش به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی (ع)در خطبه31 نهج البلاغه می فرماید : دل خویش را با موعظه زنده کن و با برکندن از دنیا بمیران. أحی قلبم بالموعظه وأمته بالزّهادة-
امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: برشما باد اندیشیدن که آن زنده کننده دل شخص با بصیرت است و کلیدهای آن، درهای حکمت است. لقمان در اندرز به فرزندش : فرزندم با دانشمندان بنشین و زانو به زانوی آنان بزن زیرا خدای عزوجل همچنانکه زمین را با بارش آسمان حیات می بخشد دلها را با نور حکمت زنده می کند.(بحارالانوار)
آنچه دل را صیقل می دهد؛ مایجلّی القلب:
امام صادق(ع) می فرماید :دلها نیز همچون مس زنگار می بندند پس آنها را با استغفار صیقل دهید .
امام علی(ع) می فرماید:قر آن اندرز است و صیقل دل – یاد خدا با قرائت قرآن

وَاَزْهِقِ الْباطِلَ عَنْ ضَمآئِرِنا، وَاَثْبِتِ الْحَقَّ فى‏ سَرآئِرِنا، فَاِنَ‏
و دور کن باطل را از نهاد ما و پابرجا کن حق را در درون ما زیرا این‏
الشُّکوُکَ وَالظُّنُونَ لَواقِحُ الْفِتَنِ، وَمُکَدِّرَهٌ لِصَفْوِ الْمَنایِح ِ وَالْمِنَنِ،
شک و تردیدها و گمانها فتنه‏انگیز و تیره کننده عطاها و بخششهاى زلال و صافى است
شرح این فراز:
دوری از کردارورفتار و افکار باطل ، در امور سیاسی و اقتصادی و دینی و و….. برهر فرد مسلمانی واجب است.
امام علی(ع) فرمودند : دلهای خود را ازچرک گناهان پاک کنید تا حسنات دو برابر شوند .جانهای خود را از کینه پاک کنید زیرا کینه مرضی مسری است . پیامبر(ص) می فرماید : چهار چیز مایۀ تباهی دلهاست ، خلوت کردن با زنان ، گوش کردن به حرفهای آنان ، عمل کردن به رأی و نظر آنان و همنشینی با مردگان ، عرض شد : همنشینی با مردگان چیست؟ فرمود : همنشینی با هر شخصی که گمراه از ایمان و منحرف از احکام الهی باشد (امالی شیخ طوسی)
شک بر چهار شعبه است : 1- جدال بیهوده ، هول و هراس ، دو دلی وتسلیم، اگر کسی به جدال بیهوده عادت کند هیچ گاه شبش به صبح نرسد و همیشه در تاریکی شک بماند و به روشنی یقین نرسد.2- هر گاه از کارهایی که در پیش دارد بهراسد ، عقب نشینی کند و گامی به پیش ننهد.3- هرکه در تردید و دو دلی بسر برد ، لگد کوب سمهای شیطان شود . 3- هر که به حوادث هلاکت بار دنیا و آخرت تن دهد در دنیا و در دنیا و آخرت به هلاکت رسد.حال توضیحاتی از استاد مصباح یزدی:
مراء، شعبه اول شک:
التَّمَارِي؛ «تماري» باب تفاعل از مراء است. گاهي انسان در مقام شناخت حقيقت است، اما چنان حالت مراء براي او ملکه مي‌شود که ديگر موفق به ادامه تحقيق خود نمي‌شود و به نتيجه نمي‌رسد. كسي كه در مقام تحقيق برمي‌آيد بايد شقوق مختلف مسأله مورد تحقيق را بررسي کند و براي هر يک از آنها به دنبال دليل باشد و اگر شبهه‌اي دارد سؤال کند. اين روش هيچ اشكالي ندارد و اين سؤال و جواب‌ها تتمه تحقيق محسوب مي‌شود. اما وقتي كسي بنا بگذارد بر اين‌كه با هر کس بحث مي‌كند سعي كند حرف او را رد كند و در سخن او تشكيك كند، اين حالت كم‌كم براي او ملكه مي‌شود و هميشه سعي او بر اين است که هر حرفي را ابطال کند. به اين کار «مراء» گويند.
يکي از ويژگي‌هاي روح آدمي که در عرصه‌هاي مختلف ظهور پيدا مي‌کند اين است که وقتي روي انجام کاري تمرکز پيدا کند و آن را تکرار کند، کم‌کم روح او با آن کار انس مي‌گيرد و ترک آن کار براي او سخت مي‌شود. اين حالت در امور طبيعي و مادي محسوس‌تر است. کسي که براي بار اول سيگار مي‌کشد وقتي دود تلخ سيگار وارد حلق او مي‌شود به سرفه مي‌افتد و ناراحت مي‌شود. اما چند مرتبه که اين کار را تکرار کرد کم‌کم تلخي آن را احساس نمي‌کند و به آن عادت مي‌کند، به گونه‌اي که اگر سيگار به او نرسد گويا گمشده‌اي دارد.
در امور روحي، رواني و اخلاقي هم چنين خصلتي وجود دارد. در روايات آمده است که: «إِنَّ لِلشَّرِّ ضَرَاوَةً كَضَرَاوَةِ الْغِذَاء؛1 کارهاي بد هم مانند عادت به غذا به صورت عادت در مي‌آيند.» حالت وسواس ابتدا از دقت‌هاي بي‌جا شروع مي‌شود. احيانا خود شخص هم مي‌داند چنين دقت‌هايي بي‌جاست، اما به آن‌ها اهميت مي‌دهد و آن‌ها را تکرار مي‌کند. سرانجام کار او به جايي مي‌رسد که پنجاه بار دست خود را مي‌شويد و باز مي‌گويد: نشد!
سوفسطائيان گروهي از اهل بحث و نظر در يونان قديم بودند كه در بحث، از روش مغالطه استفاده مي‌كردند. نظرياتي هم كه اکنون به آن‌ها نسبت داده مي‌شود همه نظرياتي توأم با شك و انكار است. گفته مي‌شود که اين افراد ابتدا معلماني بودند كه راه بحث و جدل را به ديگران مي‌آموختند. كم‌كم در اين مسير تصميم گرفتند كه به شاگردان خود روش‌هايي را تعليم دهند كه بتوانند هر سخني را رد كنند. اين اشتغال دائم و ممارست در تشكيك و رد سخن ديگران، كم‌كم خود آن‌ها را هم دچار شك كرد و سرانجام در همه ادراکات تشکيک کردند و شكاك شدند. اين رويه به آن‌جا رسيد که يكي از فيلسوفان غربي اين احتمال را مطرح كرد که: شايد من اصلا خواب باشم و همه چيزهايي که مي‌بينم خوابي بيشتر نباشد.
تفاوت مراء با جدال:
مراء با جدال فرق دارد. جدال اين است که انسان در ميدان بحث براي اقناع طرف مقابل از روش جدل استفاده کند تا زودتر او را قانع کند. خاصيت جدل اين است که مخاطب را قانع مي‌کند. با اين روش ممکن است مطلب صحيحي القا شود و مخاطب قانع شود و احتمال هم دارد که مطلب نادرستي القاء شود. همچنين ممکن است انسان ابتدائا بحثي را با روش جدلي مطرح کند، يا براي اعتراض به ادعاي کسي از جدل استفاده کند و بخواهد طرف خود را قانع کند. همه اين شقوق، «جدال» نام دارند. قرآن کريم برخي جدال‌ها را خوب و برخي جدال‌ها را بد شمرده است. درباره جدال مذموم مي‌فرمايد: وَ مِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ؛2 و درباره جدال مطلوب مي‌فرمايد: وَ لَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛3 به خود پيغمبر هم مي‌فرمايد: ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ؛4 جدال أحسن با دعوت با حکمت متفاوت است. در دعوت با حکمت، از برهان عقلي استفاده مي‌شود که به بديهيات ختم مي‌شود. اين کار گرچه ممکن است، اما احيانا مشکل است. اما در جدال أحسن همان مطلب حق را با مقدماتي بيان مي‌کنند که مخاطب قبول دارد و قانع مي‌شود. چند نمونه از جدال أحسن در قرآن آمده است. مثلا خداوند خطاب به مشرکاني که داشتنِ دختر را عيب مي‌دانستند مي‌فرمايد: أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنثَى * تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى؛5 شما که داشتن دختر را عيب مي‌شماريد چرا مي‌گوييد ملائکه دختران خدا هستند؟! آيا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! عجب تقسيم ناعادلانه‌اي! اين بحث جدلي است و خصم را محکوم مي‌کند، اما برهاني نيست. گاهي اين‌گونه بحث‌ها راه را نزديک مي‌کند و کار بدي شمرده نمي‌شود. در جدال أحسن مطلب حقي به‌سادگي و با روشي قانع‌کننده بيان مي‌شود. خداي متعال مي‌فرمايد: با اهل کتاب جدال أحسن کنيد. به آن‌ها بگوييد: ما و شما خداي يگانه را مي‌پرستيم و هر دو مي‌گوييم در برابر هر چه که خدا نازل کرده تسليم هستيم. بياييد منصفانه بررسي کنيم ببينيم آيا خدا بعد از تورات و انجيل کتاب ديگري هم نازل کرده است يا نه؟ بحث را از جايي شروع کنيد که طرف احساس کند به شما نزديک است.
اما مراء اين‌گونه نيست. کسي که مراء ملکه او شده هميشه مي‌خواهد دليل طرف مقابل را ابطال کند و به حق يا باطل بودن آن کاري ندارد. اين حالت موجب مي‌شود که او در حال شک باقي بماند و با اين حال، نمي‌توان اميد داشت که حق را پيدا کند و به ايمان مطلوب برسد.
شعبه دوم، خودباختگي و هراس:
وَالْهَوْلِ؛ عامل ديگري که ممکن است موجب ‌ابتلاي انسان به شک شود و مانع رسيدن انسان به ايمان صحيح شود، عدم اعتماد به نفس در بحث و تحقيق است. وقتي با مسأله‌اي مواجه مي‌شود به جاي اين‌که درباره آن فکر کند گمان مي‌کند قابل حل نيست و خود را با آن مسأله درگير نمي‌کند. به تعبير روايت مبتلا به هول مي‌شود (هَالَهُ) و حالت خودباختگي و هراس به او دست مي‌دهد و عقب‌نشيني مي‌کند (نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ). چنين انسان تنبل و ترسويي هم به ايمان صحيح نخواهد رسيد.
ترديد، سومين شعبه شک:
شعبه سوم شک اين است که انسان قدرت تصميم‌گيري و تشخيص قاطع را نداشته باشد به گونه‌اي که در ميان اقوال نمي‌تواند يکي را انتخاب کند. مدام يک قدم پيش و يک قدم پس مي‌گذارد. کم‌کم اين حالت براي او ملکه مي‌شود و وسواس ذهني پيدا مي‌کند و ذهنش قدرت تصميم‌گيري پيدا نمي‌کند. دليل روشن را مي‌يابد و مي‌داند که قابل قبول است، ولي دوباره سخنان مخالفان از ذهنش مي‌گذرد و ذهن او را به آن طرف مايل مي‌کند. اما با سخن آن‌ها هم قانع نمي‌شود و برمي‌گردد. به اين صورت، بين دو طرف رفت و آمد مي‌کند و نمي‌تواند خود را قانع کند و تصميم بگيرد. اين هم نوعي بيماري رواني است. اگر انسان معمولي و نرمالي بود با ديدن دليل روشن تصميم خود را مي‌گرفت و مطلب را قبول مي‌کرد. اما وقتي حالت وسواس ذهني پيدا کرد هرچه بگويند مطمئن نمي‌شود و در حالت شک باقي مي‌ماند.
تسليم هلاکت شدن، چهارمين شعبه شک:
قسم چهارم شک در انسان‌هاي بي‌خيالي و ماجراجو وجود دارد. برخي افراد خود را به آب و آتش مي‌زنند و کارهاي عجيب انجام مي‌دهند، به اين اميد که رکوردي به نام آن‌ها ثبت شود و مورد تشويق تماشاچيان قرار گيرند. بسياري از آن‌ها هم در اين راه هلاک مي‌شوند، ولي اهميت نمي‌دهند. براي چنين افرادي زندگي خيلي اهميت ندارد. تنها همين حالت هيجان و کف و سوت زدن تماشاچيان است که براي آن‌ها خيلي مهم است.
وقتي چنين افرادي را از مرگ و آتش جهنم بيم مي‌دهي با بي‌تفاوتي از کنار آن مي‌گذرند يا مي‌گويند: «اگر جهنمي وجود داشت، بالاخره يک کاري مي‌کنيم!» با مسايل ديني هم ماجراجويانه برخورد مي‌کنند. به تعبير اميرالمؤمنين عليه‌السلام حالت استسلام دارند و هر سرنوشتي پيدا کنند براي آن‌ها مساوي است. تنها چيزي که براي آن‌ها اهميت دارد لذتي خيالي است که براي خود ترسيم کرده‌اند.
نتايج شعبه‌هاي شک:
فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ؛ «دَيدن» به معناي عادت ثابت است. چه زيباست تعبير حضرت! مي‌فرمايند: اگر مراء کردن براي انسان عادت شد شب او به صبح نمي‌رسد و از اين تاريکي‌ها به روشني نخواهد رسيد. کسي که کار او تنها رد کردن سخن ديگران است به ايمان نمي‌رسد.
وَمَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ؛ کسي که در مواجهه با هر مسأله‌اي که نياز به تحقيق و فکر دارد هول سر تا پاي او را مي‌گيريد، روي پاشنه‌هاي پاي خود عقب عقب مي‌رود و هميشه از مقابل مسايل مهم فرار مي‌کند. روشن است که چنين کسي هم هيچ‌گاه به مقصد نمي‌رسد.
وَمَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَطِئَتْهُ سَنَابِكُ الشَّيَاطِينِ؛ حضرت درباره آثار دو شعبه اول شک تنها فرمودند به نتيجه نمي‌رسد. اما براي دو شعبه ديگر نتايج خطرناکي را برمي‌شمارند. مي‌فرمايند: کسي که به حالت تردد و رفت و آمد بين دو قطب عادت کرده است و نمي‌تواند تصميم بگيرد، در بين راهْ شياطين به او حمله مي‌كنند و زير سُم آن‌ها له مي‌شود. اين هشدار حضرت به اين معناست که اين حالتي بسيار خطرناك است و بايد مراقب بود که وسواس در فكر پيدا نكنيم. بايد بدانيم که شناختن دليل صحيح، راه و روش عقلي دارد و براي بررسي هر علم و هر گزاره‌اي راه تحقيق و متدي صحيح و عقلايي وجود دارد که همه عقلاي عالم کم‌وبيش آن را مي‌پذيرند و از آن استفاده مي‌کنند و اگر در بعضي جزئيات آن، اختلافي وجود داشته باشد قابل اغماض است. مثلا همه شکل اول قياس منطقي را ـ اگر مقدماتش يقيني باشد ـ مفيد يقين مي‌دانند. لذا وقتي برهاني بر اساس شكل اول با مقدمات بديهي شكيل مي‌گيرد، انسان سالم نمي‌تواند آن را رد كند. مانند حساب دو دوتا چهارتاست. اما کسي که ترديد براي او ملکه شده، ديگر راهي براي اصلاح ذهن و عقل او باقي نمانده است. لذا شياطين به او حمله مي‌كنند و او زير سم خود له مي‌كنند.
وَمَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَكَةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ هَلَكَ فِيهِمَا؛ کسي که مانند ماجراجويان با دست خود، خود را تسليم هلاکت مي‌کند و باكي ندارد که چه بر سرش مي‌آيد روشن است که وضعيت او از همه سخت‌تر است. آيا كسي كه خود را از بالاي كوه به اعماق دره پرت مي‌كند نجات پيدا مي‌كند؟ اگر انسان چنين حالتي پيدا كند طبعا از ايمان و سعادت دنيا و آخرت باز مي‌ماند.
حضرت درباره ايمان و کفر، تعبير دعائم (پايه‌ها) را به کار مي‌برند. اما درباره شک، مي‌فرمايد: شک چهار شاخه دارد. يعني گويا شك‌هايي كه مزاحم ايمان مي‌شوند چند نوع هستند و كساني كه مبتلا به شك مي‌شوند چند دسته‌اند که در سايه اين شكاكيت از ايمان محروم مي‌شوند و سعادت دنيا و آخرت را از دست مي‌دهند. أعاذنا الله و ايّاكم.
من در بين دعاها يک دعا را خيلي دوست دارم و آن دعايي است كه بعد از زيارت ائمه اطهار عليهم‌السلام مي‌فرمايد: «وَ اجْعَلْ حَظِّي مِنْ زِيَارَتِكَ تَخْلِيطِي بِخَالِصِي زُوَّارِك؛6 حظّ و بهره من را از اين زيارت، مخلوط شدن با زوّار خالصت قرار بده!» من خودم اين لياقت را ندارم كه بگويم از زوّار تو هستم تا به من اعتنا كني. اما در بين زوّار شما كساني هستند كه شما آن‌ها را دوست ‌داريد و دعاهاي آن‌ها را آمين مي‌گوييد و براي آن‌ها شفاعت مي‌كنيد. ما را هم با آن‌ها قاطي كنيد و براي همه ما شفاعت كنيد.
خدايا! ما را هم جزء كساني قرار بده كه در اين ماه، گناهان آن‌ها را آمرزيدي و عاقبت آن‌ها را ختم به خير مي‌كني.
بحارالانوار، ج75 ص164.
2 . حج، 3.
3 . عنکبوت، 46.
4 . نحل، 125.
5 . نجم، 21و22.
6 . مفاتيح الجنان، فصل در زيارات جامعه، مقام دوم در دعايي که بعد از زيارت هر يک از ائمه عليهم السلام خوانده مي شود.

اَللَّهُمَّ احْمِلْنا فى‏ سُفُنِ نَجاتِکَ، وَمَتِّعْنا بِلَذیذِ مُناجاتِکَ، وَاَوْرِدْنا
خدایا ما را در کشتى‏هاى نجاتت جاى ده و از لذت مناجاتت بهره‏مند ساز و ما را بر لب دریاچه‏هاى‏
حِیاضَ حُبِّکَ، وَاَذِقْنا حَلاوَهَ وُدِّکَ وَ قُرْبِکَ، وَاجْعَلْ جِهادَنا فیکَ، و
محبتت وارد کن و شیرینى دوستى و مقام قربت را به ما بچشان و جهد و کوشش ما را در راه خودت و
هَمَّنا فى‏ طاعَتِکَ، وَاَخْلِصْ نِیَّاتِنا فى‏ مُعامَلَتِکَ،
همت‏مان را در طاعت خودت قرار ده و نیتهاى ما را در مورد کارهایى که برایت انجام دهیم خالص گردان
شرح این فراز:
خدایا ما را در کشتی نجات جای گزین نما و بهره ساز به لذّت مناجات ، و برحوض دوستی و محبّت خود ما را وارد کن و محبّت و قرب خود را بما بچشان وقرار بده جهاد ما را در طریق رسیدن بخودت وهمّت ما را در اطاعت از خودت و نیتّهای ما را در تعامل با خودت خالص گردان.
رسول خدا(ص) فرمودند: ثم حُب اهل بیّتی الذین اذهب الله عنهم الّرجس و طهّرهم تطهیرا؛ محبّت اهل بیت بعد از رسالت من است که خدا ایشان را از هر شک و شرکی دور نموده و ایشان را معصوم و مطّهرگردانیده از جمیع گناهان وبدی(عین الحیات – علامه محمد باقر مجلسی(ره)
پس اهل بیت کشتی نجات بشریت هستند هر کس در این کشتی سوار شود به لذیذترین مناجات الهی در دنیا می رسد و در آخرت کنار حوض کوثر بر حضرتش وارد خواهد شد.اگر امام در بین مردم نباشد احکام الهی تعطیل خواهد شد وبدعتها شکل خواهد گرفت، بنابراین آموزش و یاد گیری طریق بندگی از طریق امام است (امامت خاصه سپس امامت عامه)
جدائی ناپذیری قرآن و عترت(کشتی نجات) امری مسلم است که برای اثبات این حقانیت در این تحقیق ابتدا معنای تأویل و ثقلین مورد بررسی قرار گرفته است وسپس اصل مطلب با رجوع به تفاسیر المیزان و مجمع البیان و کتب دیگرتا آنجا که در کف قدرت است سعی می شود اثبات گردد. ظاهر و باطن قرآن باید در تفسیر مورد توجه قرارگیرد . قرآن ثقل اکبر و ائمه(ع) ثقل اصغر هستند و این دو از هم جدائی ندارند که اگرفقط ظواهر قرآن در نظر گرفته شود مشگلاتی در تفسیر بوجود می آید که نتیجه آن جز انحراف نیست زیرا باید محکمات قرآن از متشابهات آن تمیز داده شود و عام و خاص و غیره از علوم قران در نظر گرفته شود تا حقانیت مطلب در تفسیر قرآن ادا شود. باید دانست که یک خدا داریم و یک پیامبر و یک کتاب و
” ابتغوا الیه الوسیله ” اگر به سوی خدای یکتا و فرمانش که رهگشای انسانها در زندگی دنیا و آخرت است حرکت می کنیم باید با وسیله ای که خداوند متعال مهیا کرده حرکت کنیم که آن چیزی جزء اهل بیت(ع) نیست که قرآن بدون رجوع به ثقل اصغر یعنی اهل بیت (ع) ظواهر است و گمراهی دارد. واین گمراهی در تاریخ اسلام نشان داده شده است زمانی که پیامبر در بستربیماری بودند و از خلفاء قلم و کاغذ خواستند که وصیتی را بنویسند عمر خلیفه دوم گفت: “حسبنا کتاب الله"وبا گفتن این کلمه نفاق و گمراهی وتشکیل فرقه ها و تقسیم مسلمانان بدو قسم “شیعه و سنی” آغاز گشت.
قرآن معارفی دارد مربوط به اسماء خدای سبحان ، صفات، و افعال خداوند چون خلق و امر و اراده و مشیت و قضاء وقدر، هدایت و اضلال و جبر وتفویض و امثال آنها، این یک قسمت از معارف است و معارف دیگر بصورت واسطه بین خود و انسان است مانند لوح ،قلم ، عرش ، کرسی، آسمان و زمین ، ملائک و شیاطین و ….بخشی دیگر از معارف مربوط به خود انسانها در زندگی قبل از دنیا و بعد از دنیا است (زندگی قبل از دنیا ، شامل تاریخ پیدایش – تاریخ نبوت و رسالت و وحی – و ولایت- )و بعد از دنیا شامل : برزخ و معاد و وو…….
معارف قرآن بی نهایت است و در سراسر زندگی دنیا و آخرت این معارف تجلی می کند. معارف قرآن به خود قرآن ختم نمی شود بلکه در کنار خود روایاتی از رسول خدا و ائمه (ع) دارد که ثقل اکبر و ثقل اصغر را در کنار تأویل می نشاند نه آن تأویلی که بعضی ادعا می کنند. قران کریم برای اینکه از تفسیر به رآی و عوارض گمراه شدن و گمراه کردن (منظور قرار دادن علوم قرآن به جای یکدیگر یعنی عام بجای خاص یا بالعکس و همین طور محکم به جای متشابه یا بالعکس و غیره) دور بماند باید در کنار روایات ائمه(ع) بماند تا حقانیت مطلب ادا شود.
علامه طباطبایی عقیده دارد این عده در این روشی که پیش گرفته اند خطا رفته اند ، برای اینکه با این روش که پیش گرفته اند عقل و اندیشه را از کار انداخته اند.در حقیقت آنها گفته اند:
ما حق نداریم در فهم آیات قرآنی عقل و شعور خود را بکار بریم ، تنها باید به بینیم روایت از ابن عباس و یا فلان صحابۀ دیگر نقل شده است.
روایات بسیاری از رسولخدا (ص)و ائمه اهل بیت(ع) رسیده که مثلا فرموده اند : برای قران ظاهری و باطنی است و برای باطن آن باز باطن دیگری است تا هفت بطن یا هفتاد بطن،….
قرآن تبیان کل شی است . قرآن هدایت مردم وجدا کننده حق از باطل است.قرآن ثقلین است. امامان اهل بیت(ع) که رسولخدا (ص) ایشانرا در حدیث مورد اتفاق بین شیعه و سنی منصوب برای چنین مقامی کرد. ( انی تارک فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أبدا ، کتاب الله و عترتی، اهل بیتی ، و انّهما لن یقترفا ، حتی یردا علی الحوض ) من دو چیز گران در شما جانشین می گذارم ، که مادام به آندو تمسک جوئید ابدأ بعد ارمن گمراه نمی شوید.یکی کتاب الله و یکی عترتم اهل بیتم را،و ایندو از یکدیگر جدا نمی شوند تا کنار حوض بر من وارد شوند).
که تصدیق خداوند تعالی این آیه است: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل بیت و یطهر کم تطهیرا)
علاوه بر آن خداوند تعالی علم به قرآن را از غیر ایشان که مطّهّرین اند نفی کرده و فرموده:
(انه لقران کریم ، فی کتاب مکنون ، لا یمسه الا المطهرون ) بدرستی که این قرآن کتابی است کریم و خواندنی در کتابی مکنون که احدی جز مطهرین با آن تماس ندارد.
این پیغمبر و این امامان اهل بیت (ع) طریقه شان در تعلیم و تفسیر قرآن کریم ، بطوریکه از احادیث تفسیری آنان بر می آید همین طریقه ایست که ما بیان کردیم. تمام روایات در علم تفسیر بما نشان میدهد که هیچ اهل بحثی در آن همه روایت حتی بیک حدیث بر نمی خورد که رسولخدا و یا ائمه اهل بیت (ع) در تفسیر آیه ای از حجت و برهانی علمی و نظری و یا فرضیه ای علمی کمک گرفته باشند.
رسول خدا (ص) در باره قرآن کریم فرموده : وقتی فتنه ها چون پاره های شبی را ه خدا و راه نجات را بر شما مشتبه کردند، در آن هنگام بر شما باد بقرآن ، که او شافعی است ، که شفاعت ووساطتش امضاء شده ، و دلیلی است که بسوی بهترین سبیل راه می نماید و آن کتاب تفصیل و جدا سازی حق از باطل است ، و کتاب بیان است که هر لحظه بتو سعادت می دهد کتاب فصل است نه شوخی ، کتابی است که ظاهری دارد و باطنی ، ظاهرش همه حکمت است ، و باطنش همه علم ، ظاهرش ظریف و لطیف و باطنش بسیار ژرف و عمیق است ، قرآن دارای دلالتها و علامتها است ، و تازه دلالتها یش هم دلالاتی دارد عجائب قرآن را نمی توان شمرد غرائب آن هرگز کهنه نمی شود ، در آن چراغهای هدایت ، و مناره های حکمت است ، بنا براین برهر کسی لازم است که دیدگان خود در آن بچراند و نظر خود را به این صفات برساند.تا دچار هلاکت نشود. روایت در این مضامین از رسول خدا(ص) و ائمه اهل بیت (ع) بسیار زیاد است .
معارفی که در قرآن است معارفی مربوط به توحید ، نبوت ، عدل ، امامت ، و معاد و یا صفات و افعال خداوند تعالی و یا شناخت واسطه های بین خود و انسان است. پس قرآن در این فضای معارفی سنگین از طریق روایات منقوله از رسولخدا(ص) و ائمه اهل بیت (ع) از عامه و خاصه تفسیر می گردد.د رتفسیر عیاشی از فضیل بن یسار روایت شده که گفت: من از حضرت ابی جعفر (ع) در باره این روایت سوال کردم ، حضرت پاسخ دادند: هیچ آیه ای در قرآن نیست مگر آنکه ظاهری و باطنی دارد ، و هیچ حرفی نیست مگر آنکه حدی دارد و برای هر حدی مطلعی دارد.پرسیدم : منظور رسولخدا (ص) از ظهر و بطن قرآن چیست؟ فرمود: منظور از ظاهر قرآن الفاظ نازل شده آنست، و منظور از بطن قرآن معانی الفاظ است، که در مورد خبرهای قرآن بعضی از آن معانی رخ داده و بعضی بعدآ رخ می دهد ، و قرآن با گردش و جریان خورشید و ماه جریان دارد در هر چرخی که آنها می زنند ، و حوادثی می آورند ، پیش گفته ای از قرآن محقق میشود همچنانکه خدای تعالی در این مورد فرموده:
” و ما یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم” و آن مائیم که تأویل قرآن را می دانیم.
در تفسیر صافی از رسولخدا(ص) روایت کرده که فرمود: هر کس قرانرا به رأی خودش تفسیر کند خدا مجلسی از آتش برایش فراهم کند.
علامه طباطبایی (ره): این معنا را هم شیعه و هم سنی نقل کرده و در معنای این حدیث احادیث دیگر نیز از آنجناب و از ائمه اهل بیت (ع) نقل شده است. از آن جمله در کتاب منیة المرید از رسولخدا (ص) روایت کرده که فرمود: هر کس در بارۀ قرآن بدون علم چیزی بگوید خدا مجلس او را پر آتش کند.
در این معنا روایاتی دیگر در کتابهای عیون و خصال و تفسیر عیاشی و غیر آنها وارد شده. و اینکه رسولخدا (ص) فرمود : هر کس قرآن را برأی خود تفسیر کند …….. منظور از رأی اعتقادی است که در اثر اجتهاد بدست می اید. گاهی هم کلمه (رأی) بر سخنی اطلاق می شود که ناشی از هوای نفس استحسان باشد ، و بهر حال که رسولخدا (ص) نخواسته است مسلمانان را در تفسیر قرآن از مطلق اجتهاد نهی کند ، تا لازمه اش این باشد که مردم را در تفسیر قرآن مأمور به پیروی روایات وارده از خودش و از ائمه اهل بیتش (ع)کرده باشد.

فَاِنَّا بِکَ وَلَکَ، وَلا وَسیلَهَ لَنا اِلَیْکَ اِلاَّ اَنْتَ،
همت‏مان را در طاعت خودت قرار ده و نیتهاى ما را در مورد کارهایى که برایت انجام دهیم خالص گردان زیرا ما با تو و از آن توئیم و وسیله‏اى به درگاهت نداریم جز خودت

شرح این فراز:
” وابتغوا الیه الوسیله”
خدایا همت ما را در طاعت خودت قوت بخشیدی. ما راه و رسم عبادت را نمی دانستیم . ماعظمت تو را نمی شناختیم . اگر تو وسیله ای(ائمه(ع)) برایمان مقدر نمی کردی ما انسانها بیراهه می رفتیم و جاهل می زیستیم.
از امام سجاد(ع) روایت شده : ما حجتهای خدا بر عالمیان هستیم. پیشوای شیعیان و آقای مؤمنان مائیم.مائیم امان اهل زمین از عذاب خدا و به برکت ما خدا آسمان را نگاه می دارد از اینکه بر زمین افتد و به برکت ما زمین و اهل زمین را از اینکه به آب فرو رود حفظ می کند وبه برکت ما باران از آسمان می فرستد و به شفاعت ما رحمت بربندگان پهن می شود واز زمین نعمتها را می رویاند. اگر در زمین امامی از اهل ما نباشد زمین از هم می پاشد و اهل زمین فرو می رود.از روزی که خدا آدم را خلق کرده هرگز زمین بی حجت و بدون خلیفه (ائمة یهدون)نبوده و زمین تا روز قیامت از امام و خلیفه خالی نخواهد بود (امامت خاصه و امامت عامه)
تفاوت بين امامت عامه و خاصه در اين است كه امامت عامه مربوط به مباحث كلي امامت و بيان نظريه امامت است، بدون در نظر گرفتن امامت انسان معين، ولي امامت خاصه تطبيق آن موارد كلي و نظريه امامت بر مصداق مشخص است.
براي مشخص شدن تفاوت بين امامت عامه و خاصه، لازم است در ابتدا اين دو مفهوم تعريف كردد:
1. امامت عامه: مقصود از امامت عامه، بحث هاي كلان و كلي امامت است. بحث هاي كه راجع به امام خاص و مشخصي نيست، بلكه هركس كه امام باشد، اين بحث ها در مورد او جاري است. مانند حُسن امامت، ضرورت امامت، فلسفه امامت، صفات و بايستگي هاي امام، مقام دنيوي و اخروي امام، و… . در واقع امامت عامه، بيان نظريه امامت است.
2. امامت خاصه: مباحثي كه مربوط به امام مشخص است. مانند اينكه دليل امامت امير المومنين عليه السلام چيست؟ صفات امير المومنين عليه السلام مانند عصمت، علم غيب، و… را مورد بررسي قرار دهد. بنابراي امامت خاصه در واقع تطبيق مباحث امامت عامه است، بر مصاديق و موارد خاص آن.ا
بنابراين تفاوت بين امامت عامه و خاصه در اين است كه امامت عامه مربوط به مباحث كلي امامت و بيان نظريه امامت است، بدون در نظر گرفتن امامت انسان معين، ولي امامت خاصه تطبيق آن موارد كلي و نظريه امامت بر مصداق مشخص است.
نكته علمي: شايد بيان اين مطلب خالي از لطف نباشد كه عقيده و نگاه ما شيعيان با نگاه اهل سنت به بحث امامت با هم فرق دارد به اين صورت كه اهل سنت مسأله امامت را صرفاً به عنوان نظريه اي سياسي انگاشته اند و آن را يكي از مسائل فروع و متعلق به دانش فقه تلقي مي كنند، اما علماي شيعه امامت را از اركان دين مي دانند و در كلام از آن بحث مي كنند، زيرا آن را از شئون خداوند متعال مي دانند
از مطالعه و بررسی سیره و سلوک و معاشرت و اخلاق و حالات ائمه(علیهم السلام) و مواضع و مواقفی که برحسب مناسبات مختلف با دوستان و دشمنان و مسلمانان و کفار داشتند، به خوبی روشن می شود که هریک از آنان تجسم دعوت قرآن و رسالت اسلام و نمایش اکمل تکامل انسان و عالی ترین نمونه تفوق و تعالی بشر به کل مخلوقات بودند.

در زهد و تقوی و گذشت، پاکی و پاکدامنی و خلوص نیت، عبادت و اطاعت از خدا، دلسوزی برای جامعه و از خودگذشتگی و فداکاری برای اسلام، شجاعت و امانت و صداقت، علم و حلم، بردباری و شکیبایی، خویشتن داری و استقامت و پایداری، حب فی الله و بغض فی الله، حمایت از حق و عدل و ایثار، قناعت و تواضع، رضا و تسلیم و توکل و تفویض، سرآمد تمام بشر و سرمشق تمام فضایل و هدایت افعالی الهی اند.

نیکی های امامان در حدی است که دشمنان و سیاست مداران جبار و ستمکاری که وجود آن بزرگواران و آن همه مظاهر پاکی و خیرخواهی و هم نوایی و هم صدایی با مستضعفان را برای حکومت و سلطه و استکبار خود خطر می دیدند نیز به فضل آنها و علمشان و کمال اخلاقشان اعتراف می کردند.

راست ترین مدایح و اشعار، اشعار و مدایحی است که امثال فرزدق و دعبل، کمیت و سیدحمیری در آن دوران های فشار و اختناق در مدح آن بزرگواران سروده اند، هیچ کس نتوانست به فرزدق بگوید: قصیده میمیه تو در مدح امام زین العابدین(ع) مبالغه است، حتی بنی امیه، اگرچه او را زندانی کردند، اما نتوانستند مضامین اشعار شیوا و رسای او را انکار کنند.

در این باب می توان به صدها و هزارها کتاب شیعه و اهل سنت، به ویژه کتاب های اهل سنت که در مناقب اهل بیت و ائمه اثنی عشر(علیهم السلام) نوشته اند، مراجعه کرد؛ کتاب هایی مانند «کفایةالطالب» گنجی شافعی و کتاب «مطالب السئول» محمدبن طلحه شافعی، و کتاب «الفصول المهمه» ابن صباغ مالکی، و «مناقب» ابن مغازلی شافعی، و «تذکرةالخواص» سبط ابن جوزی، و «الاتحاف» شبراوی، و «روضةالاحباب» خواجه محمد پارسا، و «نورالابصار» شبلنجی، و کتاب «اهل البیت» توفیق ابوعلم، و «الصواعق المحرقه» و کتاب های دیگر.

در اینجا سخن را با گفتاری که شبراوی شافعی، شیخ اسبق الازهر نقل کرده است، پایان می دهیم: «اهل بیت همه فضایل را از علم و حلم و جود و ذکاوت و شجاعت و فصاحت و صباحت و بدیهه گویی دارا شدند، علوم ایشان درسی و تحصیلی نیست، و امروزشان برعلوم دیروزشان نمی افزاید؛ بلکه این علوم موهبت هایی ازخدایشان است هرکس انکار علوم آنها را بنماید، مانند کسی است که بخواهد آفتاب را بپوشاند، هرگز کسی که در مقام استفاده علمی بود از آنها پرسشی نکرد که آنان در جواب بمانند و عاجز شوند، هیچ قوم و گروهی با ایشان در میدان مسابقه فضل شرکت نکرد مگر آنکه ناتوان شد و عقب ماند، و چه بسیار چابکی ها و گستاخی ها و حملات و جدال هایی که دیدند و با صبر جمیل با آن برخورد نمودند و بیچاره و ضعیف نگشتند، هرزمان که خروش و غرش آنها برآید، همه خروش ها و غرش ها آرام گیرد و وقتی گوینده ناطقشان زبان به درّفشانی باز کند و سخنرانی نماید، همه گوش ها به اصغا(گوش فرا دادن) درآیند و همگان به آن گوش فرا دهند، سجایا و خصوصیت هایی است که خدا ایشان را به آنها مخصوص گردانیده است.»

اِلهى‏ اِجْعَلْنى‏ مِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیارِ وَاَلْحِقْنى‏ بِالصَّالِحینَ الْأَبْرارِ، السَّابِقینَ اِلىَ الْمَکْرُماتِ،
خدایا مرا از برگزیدگان نیکوکار قرارم ده‏ و به شایستگان نیک رفتارم ملحق کن آنان که به کارهاى نیک پیشى جسته و به سوى خیرات‏
الْمُسارِعینَ‏ اِلىَ الْخَیْراتِ، الْعامِلینَ لِلْباقِیاتِ الصَّالِحاتِ، السَّاعینَ اِلى‏ رَفیعِ الدَّرَجاتِ
شتابان بوده و براى باقیات صالحات کار مى‏کنند و به رسیدن به درجات عالى و بلند کوشایند که براستى‏
اِنَّکَ عَلى‏ کُلِّشَىْ‏ءٍ قَدیرٌ وَبِالْأِجابَهِ جَدیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
تو بر هر چیز توانایى و به اجابت خواسته‏ام سزاوار به رحمتت اى مهربانترین مهربانان‏

شرح این فراز:
بر گزیدگان خداوند ،پیامبران ،ائمه(ع) ،و صالحین می باشند. در این فراز از خداوند می خواهیم که مارا از جمله صالحین و نیکوکاران قرار دهد. زیرا هیچ عبادتی نزد خدا از داخل کردن سرور و خوشحالی بر مؤمن محبوب ترین نیست.(اصول کافی 2/188ح2)
برای معرفی صالحین یکی از بزرگان را از میان دهها مورد استثنائی انتخاب کرده از آن جمله وصیتنامه شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) به فرزندش است که در اینجا می آوریم:
“اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه ای جز دوری از درگاه حق تعالی نخواهد داشت. حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند:
« انّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الاّ بعدا »
اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید.

بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت نماز صبح، مستحق شده ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار بلایی می کشم.

بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می شود که به عکس اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می بخشد.
بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده ام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.

اکنون پسرم، ترا به این چیزها وصیت و سفارش می کنم:
اول: آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
دوم: آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود. »

در این جا عرضه داشتم: پدرجان، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب رسوایی آدمی می گردد.
فرمودند:
« چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.
سوم: آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه ای نیست.
چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز پیشه خود ساز.
پنجـــم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی. »

در این وقت از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است که از مردمان کناره گیرم و در گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم ظاهر و باطن باز می دارد، اما ناگهان پدرم چشم خود بگشودند و فرمودند:
« تصور بیهوده مکن، تکلیف و ریاضت تو تنها خدمت به خلق خدا است. »
بعد از آن فرمودند:
« چون صبحگاه روز یکشنبه کار من پایان یافت، اگر حالت مساعد بود، خودت مرا غسل بده و کفن و دفن مرا مباشرت کن. »

همچنین سفارش کردند که مرحوم دکتر شیخ حسن خان عاملی که طبیب معالجشان بود ایشان را به جانب قبله کند و آداب میت را اجرا نماید. و به مرحوم سید مرتضی روئین تن مدیر روزنامه طوس نیز فرمودند:
« شما هم صبح یکشنبه بیائید و بعد از فوت من یکساعت بالای سر من قرآن بخوانید. »
مرحوم سید ظاهری زننده اما باطنی عجیب داشت .

سالهای آخر عمر
فرزند ایشان تقل می کند :
حدود دو سال قبل از وفات پدرم، کسالت شدیدی مرا عارض شد و پزشکان از مداوای بیماری من عاجز آمدند و از حیاتم قطع امید شد.
پدرم که عجز طبیبان را دید، اندکی از تربت طاهر حضرت سیدالشهداء ارواح العالمین له الفداء به کامم ریخت و خود از کنار بسترم دور شد.
در آن حالت بیخودی و بیهوشی دیدم که به سوی آسمانها می روم و کسی که نوری سپید از او می تافت، بدرقه ام می کرد. چون مسافتی اوج گرفتیم، ناگهان، دیگری از سوی بالا فرود آمد و به آن نورانی سپید که همراه من می آمد، گفت:
« دستور است که روح این شخص را به کالبدش باز گردانی، زیرا که به تربت حضرت سید الشهداء علیه السلام، استشفا کرده اند ».
در 17شعبان سال 1361 هجری قمری به دیار حق شتافت. مرقد مطهر ایشان هموراه زیارتگاه سالکان عاشقان، در مشهد مقدس می باشد.
هر کس مؤمنی را خوشحال کند حضرت رسول(ص) را خوشحال کرده و هر کس حضرت رسول را خوشحال و مسرور کند خدا را مسرور و خشنود کرده است و نیز اگر مؤمنی را غمگین و آزرده نماید خدا و رسول را به خشم آورده است (اصول کافی 2/192/ح14)
از سدیر صرّاف نقل شده است که :” در خدمت حضرت صادق(ع) بودم ، حق مؤمن نزد آن حضرت مذکور شد. حضرت رو به من کردند و فرمودند : می خواهی مرتبه ومنزلت مؤمن در نزد خدا را برایت بیان کنم ؟ گقتم: بلی؛ فرمود :چون حق تعالی ارادۀ قبض روح بندۀ مؤمن می فرماید ، دو ملک که بر او موکّل بوده اند به آسمان می روند و می گویند : پروردگارا ! این بنده تو نیکو بنده ای بود به طاعت تو مسارعت می نمود و از معصیت احتراز می کرد. اکنون تو قبض روح او نمودی . ما را بعد ازاو به چه چیز امر می فرمایی؟ خداوند عظیم الشّان می فرماید : به دنیا بروید و نزد قبر بنده من باشید و مرا تمجید و تسبیح و تهلیل و تکبیر کنید و ثواب آنها را برای بنده من بنویسید تا اورا از قبر مبعوث گردانم . (اصول کافی2/190/ح8)
امام صادق(ع) می فرماید : قضای حاجت مؤمن از ده حج بهتر است.(بحارالانوار 74/284/285ح4)
امام موسی کاظم (ع) فرمودند: کسی که برادر مؤمنش درحاجتی نزد او بیاید رحمتی است که خدا به جانب او فرستاده است. پس اگر قبول کند موجب دوستی وولایت ما می گردد وولایت ما به ولایت خدا موصول است و اگر او را رد کند و حاجتش را بر نیاورد و حال آنکه قدرت بر آن داشته باشد حق تعالی در قبرش ماری از آتش براو مسلّط می کند تا ابهامش را تا روز قیامت بگزد.(اصول کافی 2/196ح13)


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 30 دی 1395نظر دهید »

مناجات التائبین : آموزش توبه برای حفظ عزّت در دنیا
2-مناجات الشاکین: آموزش رفع شبهات و شکایت از نفس أماره که راه توبه را بر انسان بسته.
3- مناجات الخائفین : آموزش خوف از خداوند از بحرانهای رذائل عقیدتی و اخلاقی
4- مناجات الراجین :آموزش امید در برابر خوف الهی، امیدی که پناهش جز خدا کسی دیگر نیست. امیدی که اگر هست باید با خوف همراه باشد.
5- مناجات الراغبین:آموزش رغبت به دین وبی رغبتی به دنیا. که رغبت به دنیا جزء عصیان و طغیان چیزی برای بشر به ارمغان نمی آورد.
6- مناجات الشاکرین: آموزش شکر گذاری از خداوند سبحان و قدر نعمت الهی را دانستن.
7- مناجات المطیعین: آموزش طاعت بندگی از نیّت تا عمل.
8- مناجات المریدین: آموزش واقعی مرید و مراد که بیراه رفتن ، هلاکت ابدی دارد.
9- مناجات المحبین: آموزش بندگی خالصانه در برابر خداوند واینکه عشق واقعی کجاست؟.
10- مناجات المتوّسلین : شناخت اسباب - وسیله قرب “کتاب الله و عترت"برای دوری از انحرافات
11- مناجات المفتقرین : دواء و درمان و آموزش برای کسانیکه نیاز روحی و جسمی دارند ولی نمی دانند.
12- مناجات العارفین : آموزش و پاسخ به شبهات و مبارزه با عرفانهای کاذب و جهاد با نفس.
13- مناجات الذاکرین: آموزش ذکر و مفهوم آن.
14- مناجات المعتصمین: آموزش سوار شدن بر کشتی نجات با ریسمان الهی
15- مناجات الزاهدین: آموزش زهد و دوری از رهابیت

مناجات خمس عشر- پانزده دعا

نوع مستند : کتاب
کلید واژه :


چکیده :
دعا از جنود عقل است، عقل انسان را نیازمند مطلق می بیند ولذا اورا به عبودیت کمال مطلق دعوت می نماید تا با عبادت و پرستش الهی به عنایت و رحمت الهی برسد، از این رو پیشوایان دین به دلیل بالاترین مراتب عقل و معرفت پیش ازدیگران خود را نیازمند به خدا می دانستند پس به دعا اهتمام داشتند که دعای خمس عشر از آن جمله است،که در ابتداء حس عبودیت فرد نسبت به آفریدگار شکل گرفته و بتدریج رشد می یابد تا در مرحله زهد بهره گیری از رحمتهای الهی را به اوج خود برساند. در باره این دعا باید گفت: دعای خمس عشر پله مبارزاتی نفسانی دربرابرقوای شهویه و بهیمیه وغضبیه است که مسمای آن جهاد با نفس که همان جهاد مرکب است.دعای خمس عشر سیر آفاقی و انفسی بشر بسوی قرب الهی است.


1486644804_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 21 بهمن 1395نظر دهید »

دنیا هلاک کننده است و از دنیا باید به اندازه ضرورت بر گرفت زیرا دنیا بازاری است که گروهی سود می برند و گروهی زیان.شیفتگی به دنیا منشأء معصیت و گناه و آفات و فتنه و محنتهاست

مناجات پانزدهم خمس عشر - مناجات الزاهدین

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :


چکیده :
زهد کیمیاترین چیزها و ارزشمندترین چیزی که آدمی باید آنرا بشناسد. زهد بریدن از دنیا نیست. زهد وابسته بودن بدنیا نیست . زهد خوی پرهیزگاران است . زهد ثروتی است که پاداشش در آخرت زیور سازهرمؤمن است. زهد کنار گذاشتن زرق و برق دنیا بدون انحراف از سنّت پیامبر(ص) است. زهد دوری از حرام است . زهد اصل تقوی است. زهد ریشۀ دینی دارد در واقع میوۀ دین است که حاصلش شکل گیری فروتنی در انسان می باشد.تمام زهد در قرآن در دو جمله خلاصه می شود: لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما أتاکم"(23/حدید) خداوند می فرماید : برای آنچه از دستتان می رود اندوهگین نشوید و به آنچه دستتان می آید شادمانی نکنید.
خداشناسی و طریق رسیدن به آن با تصور امکان ندارد و با تصدیق ویقین کامل شکل می گیرد.

در خداشناسی سؤالات بسیاری نهفته است وقتی جوابی نیافتید توقف کنید وگرنه شیطان تزئین دهنده افکار به سوی انحرافات فکری می باشد.


1486189904_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 16 بهمن 1395نظر دهید »

در هر زمان در طول تاریخ عوامل نفوذی جامعه را بهم می ریختند. فتنه خوارج نباید مورد غفلت قرار گیرد . نفوذ در سپاه علی(ع) توسط معاویه ، عمر و عاص ، و اشعث که پیروزی جنگ علی(ع)را تبدیل به شکست کردند و عدّه ای انسانهای جاهل و کور را در توطئه خود شریک کردند؛ یعنی غفلت ایمان را برد و کفر جانشین ایمان شد و رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - در مذمت فقر چه فرمود؟

مناجات خمس عشر - مناجات چهاردهم -مناجات معتصمین

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :  حال انسان گنهکار  عوارض منقطع شدن از ریسمان الهی  فوائد اعتصام به ریسمان الهی,  ترس از انتقام الهی  شناخت واژه های متضاد- نعمت- نقمت و غیره  صفات فرشتگان  انواع جن


چکیده :
گوئی انسان به لطف خدا از گناه امتناع می کند! اگر نخواهد از گناه توبه یا امتناع کند!
حالت انسان گناهکار چگونه است؟ آیا او در وجود خود خلع احساس نمی کند؟ آیا او می تواند صدای تنهائی و بی معرفتی به نفس خود را از درون بشنود ؟ آیا اوازتنها گذاشتن نفس خود نمی سوزد ؟!!… آن نفسی که صاحب فطرت است و از گناه جسمِ گناهکار می سوزد !.

این انسان راه وصل را گم کرده ، نیاز دارد به منجی ، آواره است ، هلاک شده است ، راه نجات را نمی یابد ،مسکین و درمانده است ، بدحال است، و نقصان تمام وجودش را فراگرفته ، دلش بیمار است ، قلبش تاریک است ، ظلمت تمام روحش را فرا گرفته است، چشمانش کور است ، حقایق بر او بسته شده پس مضطر است.باطل گریبانش را گرفته و نا آگاهانه به انجام آن مبادرت می کند.مثلا خوارج ،گروهی گناهکار باپیشانی پینه زده ، با مواضع تند و بدورازاعتدال که با عقاید ناسالم از سنّت نبّوی تجاوز می کنند. راه و رسمشان غلات ، پس در بیابان خشک و برهوت با تفسیر به رأی افکار جاهلانه خود را روی سرمی گیرند و مردم زمانه را اغفال می کنند.از همه کس و از همه جا منقطع می گردند . نامشان مستضعف فکری است یا جریانی افراطی که حتی بر پیامبراسلام خرده می گیرند . پیامبر (ص) نیز می فرمود: گروهی هستند اهل “نهر” که از اسلام فراتر می روند همانسان که تیر از هدف می گذرد (امالی طوسی ص 200 ح341)


1486039813_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 14 بهمن 1395نظر دهید »

روز 12 بهمن روز نجات میهن روز برگشت امام به میهن بر هموطنان عزیز مبارک باد . تقدیم به روح مطهر امام و شهدا انقلاب - من انقلابی هستم -

شرح دعای خمس عشر- مناجات سیزدهم-مناجات ذاکرین

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :


چکیده :
خداوند فرائض را واجب کرد پس هر کس آنرا به اندازه طاقت و فهم خود انجام می دهد . آیا براستی بشر می تواند عبادت خدا را در سطحی مطلوب که خداوند سبحان انتظار دارد انجام دهد؟ یا آن عبادت به قدر فهم خود بشر انجام می گیرد ” لایکلّف الله نفسأ الا ّوسعها” . آنچه که مسلم است اینکه خداوند نیاز به نماز و عبادات بندگان ندارد فقط تسلیم شدن بنده را در برابر اوامرش می خواهد ؛ لذا این من هستم که نیاز به توجّه او دارم ؛ پس به نیکویی او را عبادت می کنم تا نزدش آبرو یابم تا مسیر تکامل برایم آسان گردد.

امام علی(ع) می فرمایند: با حالت غفلت خدا را یاد مکن و برای سرگرم شدن به کاری خدا را فراموش نکن بلکه او را چنان یاد کن که دل و زبانت یکی باشد و درونت با بیرونت مطابقت کند. تو حقیقتا به یاد خدا نخواهی بود مگر آنگاه که هنگام ذکر گفتن خود، خویشتن را فراموش کنی و در وقت کار خود (ذکر گفتن) خویشتن را گم کنی. (غررالحکم 10359)


1485869219_-_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 12 بهمن 1395نظر دهید »

اضطراب را جز امان تو وامید به تو آرامش نمی بخشد . پس هر وقت از نظر روحی و جسمی دچار مشگل شدی نزد خداوند برو ووضو بگیر و دو رکعت نماز بخوان و از خداوند بخواه تا از بحرانهای ناشی از تلاطم زندگی رها شوی واگر برای رفع مشگل به دیگری تمسک کنی پناهی جز نفس خود نداری و این هلاکت ابدی است.

شرح مناجات یازدهم - خمس عشر

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :  فقر موجب نقص عقل و دین-, کنترل آرزوها-, تعریف عارف - راههای زدودن زنگار دل, رفع ضر و زیان در زندگی


چکیده :
نیاز چیست و نیازمند کیست؟

خداوندا ! جسم و روح من به تکامل نرسیده و نقصان دارد پس جبران این نقصان یک نگاه از روی لطف و محبّت و بخشایش توست وچیز دیگری نیست. اگر شیوه دعا را ندانم دعا کردن من نتیجه ای ندارد. اگر درنماز حضور قلب نداشته باشم ، عبادتم مفید واقع نمی شود و از اثرات آن بی نصیبم . اگر راه هدایت را گم کنم به ضلالت خواهم افتاد. اگر آزاد باشم، عبد بودن را فراموش می کنم. اگر جبران کمبودها مطرح شود پس باید گفت یکی از رازهای الهی که غیبت امام زمان (ع) است کمبود امت مسلمان است.وجود امام در بین امت مسلمان آرامش است و از طغیان مردم جلوگیری می کند پس زمان غیبت را باید زمان آزمایش الهی از مردم و مراقبت مردم ازاعمال و رفتار و کردار دانست.کلمه انتظار نیازاست نیازی که خلاءش جز به رحمت خدا و مصلحت الهی پر نمی شود ومسئولیت مردم در قیام بزرگ مهدوی درک نیاز به مقاومت و استقامت دارد این تکلیفی است که خداوند ازبندگان خود می خواهد.


1485345414_-_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 6 بهمن 1395نظر دهید »

خدایا امید بھ رحمت خودت و شفاعت نبی را وسیلھ ای قرار بده کھ مرا تحت عفو و مغفرت تو قرار دھد
و این دو وسیلھ ای بشوند تا من بھ رضوان و خشنودی تو برسم ، چون من ھم مغفرت تو را می خواھم
و در پس مغفرت رضوان تو را کھ رضوان تو نیز در پس شفاعت نبی است.

ادامه »


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 5 بهمن 1395نظر دهید »

مزۀ شیرینی محبّت خدا را کسی می چشد که خودش را مالک هیچ چیز نداند وکارهایش رنگ خدایی پیدا کند و آینده اش را با سلاح سعی و کوشش درمسیر اعتلای اسلام به انجام برساند تا محبّت الهی را نسبت به خود افزایش دهد. 2- تبلیغات منفی و مخالف دین در او بی اثر باشد چون دل و توانمندی خود را معطوف به اوامر الهی کرده وبر این اساس یقین به وعده های الهی در او تقویت شده است.3- قدمهایش در دنیا برای رسیدن به آخرت است پس بر مبنای عدالت کلیه امور را کنترل می کند. 4- با معیار الهی راه در آمد سازی را انتخاب می نماید.

نمایش فایل های پیوست:


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 4 بهمن 1395نظر دهید »

مسلمانان در عصر رسول خدا (ص) تا آنگاه که ایشان زنده بودند در اصول و فروع دین با هم اختلافی نداشتند و اگر شبهه ای در امور اجتماعی و دینی پیش می آمد به آن حضرت رجوع می کردند و رفع مشگل می نمودند و زمانیکه در سقیفه بنی ساعده تصمیماتی بر خلاف نص رسول خدا گرفته شد و جمعی ابوبکررا بعنوان یار غار پیغمبر،برای کرسی خلافت انتخاب کردند ومهاجرین و انصار در این مجلس با ابوبکر بیعت کردند سپس مسلمانان گروه گروه یا بنا بر تهدید ویا بر مبنای مقام و رسیدن به اموال بیعت خود را با ابوبکر محکم کردند .
تفرقه بین مسلمانان بعد از وفات پیغمبرآغازشد و فرقه های مختلف با عقاید گوناگون شکل گرفت .
پایه و اساس تشکل فرقه ای و عرفانهایی در غالب مراد و مرید بازی برای چه بود ؟ آیا اعتقادات مردم ضعیف شد ویا رنگ خدایی برای آنها متفاوت گشت؟ تبلیغات سوء چگونه گروهی را بر باطل گرد هم آورد و مرید و مراد را تشکیل داد .
خداوند یکتاست و انسان را ازعالم ذر به این باوررسانده است و جدا از آن نیست .باور اینکه دین اسلام یکی است وپیامبرش یکی است و دوازده امام تقویت کننده روح ایمان در بندگان خداهستند.می دانید مشگل در کجاست ، مشگل در برداشت از قرآن با تفسیربه رأی گروهی که سنت را در کنار قرآن قرار ندادند و از هم جدا کردند ودیگر مشگل توسط خود مسلمانان است که گاهی هدایت را انتخاب و گاهی نا دانسته به دام اضلال و گمراهی می افتند.گاهی مرید از طریق زهد عاشق مراد خود یعنی الله می شود و از همه چیز جز او در می گذرد.

نمایش فایل های پیوست:


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 3 بهمن 1395نظر دهید »

با دعا آرامش بگیریم. زیارت عاشورا را حتما هر روز بخولنید - دعای عهد را هر روز بخوانید- بعد از نماز صبح سوره یس را برای خانم فاطمه زهرا(س) بخوانید اثرات مفید آنرا در زندگی خواهید دید. صلوات

14847246602mfk9zb.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 29 دی 1395نظر دهید »

رسیدن نعمتهایت مرا از نشر دادن نیکوئیهایت درمانده کرد .

شرحی بر دعای خمس عشر - مناجات ششم

نوع مستند : نشریه
کلید واژه : شکر منعم-, کفران نعمت - وظیفه انسان در برابر منعم


چکیده :
دعا از جنود عقل است، عقل انسان را نیازمند مطلق می بیند ولذا اورا به عبودیت کمال مطلق دعوت می نماید تا با عبادت و پرستش الهی به عنایت و رحمت الهی برسد، از این رو پیشوایان دین به دلیل بالاترین مراتب عقل و معرفت پیش ازدیگران خود را نیازمند به خدا می دانستند پس به دعا اهتمام داشتند که دعای خمس عشر از آن جمله است،که در ابتداء حس عبودیت فرد نسبت به آفریدگار شکل گرفته و بتدریج رشد می یابد تا در مرحله زهد بهره گیری از رحمتهای الهی را به اوج خود برساند. در باره این دعا باید گفت: دعای خمس عشر پله مبارزاتی نفسانی دربرابرقوای شهویه و بهیمیه وغضبیه است که مسمای آن جهاد با نفس که همان جهاد مرکب است.دعای خمس عشر سیر آفاقی و انفسی بشر بسوی قرب الهی است.


1484723138_-_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 29 دی 1395نظر دهید »

زندگی مادی امروز نیاز به اسباب و عوامل مادی و معنوی دارد ، انسان هر وقت بخواهد دست به کاری زند و هدفی را تحقق بخشد ، تمام اسباب و عوامل طبیعی لازم را برای این امرفراهم می آورد پس دیگر مانعی برای رسیدن او به مطلوبش وجود ندارد مگر اختلال عوامل روحی و معنوی مانند سستی در اراده و ترس و اندوه ، بی صبری ، بد گمانی و امثالهم که باید انسان در این لحظه بر خدا توکّل کند و با این کار خود را با یک سبب شکست ناپذیر که فراتر و بالادست هر سبب است پیوند دهد؛ آنگاه اراده اش چنان نیرومند می شود که مغلوب هیچ عامل و سبب دیگری نمی گردد و در نتیجه به هدف خود دست می یابد و کامیاب می شود.

مناجات پنجم از دعای خمس عشر-راغبین

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :


چکیده :
اگر عمل بر اثر تعلیم و تعلّم، شکل نگیرد حسن ظّن و توکّل شکل نخواهد گرفت . در واقع حسن ظنّ و توکّل بدون دانستن و آموختن و عمل کردن شکل ایده آل خود را نمی یابد. ایمان از نظر امام رضا(ع) چهار رکن است ، توکّل کردن بر خدای عزّوجّل ، راضی بودن به قضای الهی و تسلیم در برابر فرمان او وواگذار ی کارها به خدا


1484571998_-_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 27 دی 1395نظر دهید »

آمریکا با سرنیزه نمی آید؛ با قلم می آید
بیدار بشوند ملت و بیدار بشوند جوانهای ما. توجه داشته باشند به اینکه امریکا با سرنیزه نمی آید به میدان شما. با قلم می آید به میدان شما. با قوای انتظامی نمی آید به اینجا. با آن اشخاصی که دارد و دارد این امور را می گرداند به دست آنها، با آنها می آید به میدان ما. اینها را باید توجه به آن داشته باشید. آلت دست واقع نشوید. هی سردتان بکند که هیچی نشد. همه چیز شده است. شما این چیز را چطور کم حساب می کنید که یک قدرت شیطانی که پشت سرش همه قدرتها بودند، نه فقط قدرتهای ابرقدرت، قدرتهای دست دوم هم پشت سرش بودند. شما شکستید او را. از این بالاتر چه می خواهید؟ شما در دنیا یک آبرویی پیدا کردید. یک عظمتی الآن در دنیا پیدا کردید که کسی ندارد. این را از بین نبریدصحیفه امام، ج‏10، ص 528؛ سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده اقتصاد اصفهان، 16 آبان 1358

1484498821kalamimam.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

آیا در مورد انتخاب دوست تا کنون اندیشیده اید؟دختران امروز - پسران امروز چگونه راه خود را می یابند؟

خدایی که عشق را آفرید

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :


چکیده :
چکیده:

دختر و پسر با هدف ازدواج باید امانتدار یکدیگر باشند، دختر و پسری که هوی و هوس و شهوت را ملاک قرار داده در انتخاب یکدیگر نمی‌‌توانند موفق باشند و شتاب زده عمل می‌‌‌کنند و این شتابزدگی در انتخاب، عامل نابودی انسان در جوامع بشری است و امروزه بین دختران و پسران پیمان شکنی فراوان است و حوادث ناگوار بسیار، پس آنان امانتدار خوبی نیستند و نمی‌‌توانند باشند چون هدف در هر دو گروه فرار از تنهائی و روی آوردن و یافتن هم صحبت است و این آغاز سقوط برای هر دواست.


1476730524_.docx


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

زیارت مأثور و غیر مأثور:زیارت مأثور از زبان خود ائمه (ع) است که زائر ابراز احساسات و تعین موضع می کند(تولی و تبری) از زبان ایشان– خواندن زیارت کلاس درس و مدرسه تعلیم و تربیت است. زیارت مأثور دو گونه است : عام و خاص-1- زیارت نامه خاص آن است که امامی خاص با آن زیارت می شود مانند ” السلام علیک یا………. 2-زیارت نامه عام ، محتوایی کلّی وعام دارد مانند: زیارت امین الله - زیارت جامعه کبیره-زیارت مخصوص ماه رجب و زیارت جامغه صغیره…
زیارت غیر مأثور ازسوی افرادی چون عالمان دین برای گفتگو با زیارت شونده بیان شده است.

1480434147fu7004.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

حدیث یوم الدار” انّ هذا أخی ووصیّتی و خلیفتی فیکم” (مسند احمد 1/159- تاریخ طبری 2/406) ودیگر کتب…)
حدیث منزلت” یا علی أنت منّی بمنزلة هارون من موسی الاّ انّه لا نبی بعدی “(صحیح مسلم 7/120- صحیح بخاری 6/3/طبع 1314و منابع دیگر) (هارون مقام نبوت ، خلافت ، وزارت را در زمان موسی دارا بود و حدیث منزلة تمام مقامها ی هارون را جز نبّوت برای علی(ع) ثابت می کند.
حدیث سفینه” إنّ مثل اهل بیتی فیکم مثل سفینه نوح فی قومه من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق"(مستدرک حاکم 3/351- الصواعق المحرقه ص91)کشتی نوح یگانه ملجأ و پناهگاه انسانها برای نجات از حوادث ناگوار هستند.
حدیث امان امّت"النجوم امان لاهل الارض من الغرق و اهل بیّتی امان لامتّی من الاختلاف فاذا خالفتها قبیلة من العرب اختلفوا قصار و حزب ابلیس(مستدرک حاکم 3/149)همانطور که ستارگان وسیله نجات اهل زمین از غرق شدن در دریا هستند اهل بیت من نیز مایه نجات امت از دو دستگی هستند . اگر گروهی از عرب با آنان به مخالفت بر خیزند دچار اختلاف شده و در نتیجه جزء شیطان می گردند.
حدیث ثقلین”
إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما إن تمّسکم بهما لن تضّلوا ابدأ و إنّهما لن یقترقا حتّی یردا علی الحوض (صحیح مسلم72/122- سنن ترمذی 2/307-و کتب دیگر) حدیث متواتر در بین امت مسلمان .قطعا من در بین شما دو چیز گرانبها دو امانت مهّم را بر جا می گذارم کتاب خدا قرآن و عترتم (روایات اهل بیت – تأویل) اگر به آن دو تمسّک کنید هرگز گمراه نخواهید شد تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوید.

1480777164hm-2013632647911793111412506967_6144.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

آیا فکر کرده ای که مفهوم اجتهاد و نص چیست ؟ یا اجتهاد بر نص چیست ؟ یا کاربرد این دو واژه در شیعه و سنی چیست؟

مهفوم اجتهاد

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :


چکیده :
بدعت:به معنای نو آوری و احداث یک پدیده بی سابقه است. در اصطلاح، هر کاری و حرف و مرامی که در دین اسلام سابقه ندارد و انجام آن بر خلاف شریعت و سنّت نبوی است بدعت شمرده می شود.از این رو بدعت در مقابل شریعت و سنّت است، یعنی چیز های نوظهوری که ریشه در دین و شرع نداردچه بصورت افزودن در دین یا کاستن از آن بدون مستند شرعی.(


1481096917_.docx


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

صحبت بر سر شناخت اجتهاد و شناخت نص است. اجتهاد آنقدر وسعت دارد که بخاطر آن خونهای زیادی مباح و ریخته شد . محارم الهی هتک گردید و احکام الهی تغییر کرد و شریعت به عقب بر گردانده شد ودستگیرۀ دین بریده شد و رشته های آن قطع گردید.

مقام افضلیت امام - برتری فاضل بر مفضول

نوع مستند : مقاله
کلید واژه :


چکیده :
در این مقاله سعی شده است که سیمای علی ابن ابیطالب (ع) را در آیات قرآن و نقش او را در تأویل قرآن به آنان که ظواهرقران و تفسیر به رأی را ملاک کار خود قرار داده اند ، نشان دهد. زیرا قصد دارد پس از مطرح کردن فضائل و مناقب حضرت علی (ع) بدنبال پاسخ از یک سؤال باشد ؛ آیا مفضول بر فاضل می تواند مقّدم گردد….؟ در حالیکه علی محور شریعت اسلامی است!.


1481115517_.docx


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

ادلۀ شرعی ما را به پیروی از مذهب اهل بیت پیامبر(ص) ملزم ساخته است . پیروی از کسانی که در دامن رسالت پرورش یافته و رفت و آمد فرشتگان در خانۀ آنها بوده است و خانۀ آنان محل فرود وحی و نزول قرآن بوده است به همین دلیل است که ما در فروع دین و عقاید مذهبی اصول فقه و قواعد آن ، معارف ، سنت و قرآن و علوم اخلاق و آداب و رسوم به آنها پیوسته ایم.

حفظ وحدت

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :


چکیده :
بخشی از پایان نامه ارشد


1481361777_.docx


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

دشمنان از دشمنی خود با اسلام و امت اسلامی دست برنداشته‌اند، و هر روز به ترفندهایی پیچیده‌تر برای تضعیف و خاموش‌کردن صدای اسلام دست می‌یازند، امروز دشمنان قسم‌خورده نظام،‌ دلسوز اسلام و ایران شده‌اند و با عناوینی چون دفاع از اسلام معتدل، تقویت مرجعیت، جلوگیری از تندروی و افراطی‌گری، وحدت، صلح، و توسعه به جنگ ولایت فقیه و جمهوری اسلامی آمده‌اند.

بدون شک مبارزه با این دشمن خوش خط و خال بصیرتی مضاعف می‌طلبد و پیروی از رهنمودهای مقام معظم رهبری، چونان همیشه، مشعلی فروزان فراراه امت و تضمین‌کننده پیروزی‌های بزرگ در این مبارزه بی‌امان خواهد بود و العاقبة للمتقین.

1482420958thumb_43192.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

استقامت و پایداری - دفاع از وطن - دفاع از ولی فقیه - مبارزه با دشمنان اسلام-
شهید احمد پناهی:

حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.



شهید محمد محمودی:

حجاب شما از خون ما که در جبهه می ریزد برای دشمن کوبنده تر است.



شهید ابراهیم هاشمیی:

حجاب شما به خون ما رنگ می بخشد.



شهید تقی سیفی:

خواهران در حجاب و برادران در نگاه می توانندشیطان را سرکوب کنند.



شهید منصور رنجبران:

این دنیا زودگذر است و به زودی همگی ما برای پاسخ در میز محاکمه الهی حاضر می شویم و آن موقع است که از شما سوال می شود ای زنان آیا پیرو حضرت فاطمه(س) بودید یا نه؟ چه جوابی دارید بدهید؟



شهید محمدرضا جمشیدیان:

آخر تا کی؟ چقدر شهدا وصیّت کنند که خواهران حجاب، حجاب. چرا از زینب و زهرا(سلام الله علیهما) درس نمی آموزید؟ دیگر بقیّه با وجدان خودتان، آخر کمی هم به آخرت فکر کنید.



شهید عبدالله محمودى:

و تو ا ى خواهر دینى‏ام؛ چادر سیاهى که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده‏تر است.



سردار شهید رحیم آنجفى:

خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادر سیاهتان و تقوای تان مى‏کُشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل‏حجاب دشمن را مى‏بینى و دشمن تو را نمى‏بیند.



شهید محمّد کریم غفرانى:

حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.



شهید حمید رضا نظام:

خواهرم؛ از بى‏حجابى است اگر عمر گُل کم است، نهفته باش و همیشه گُل‏باش.

148242182715f7caa3de0f4ee2a339c6978625f039.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

عالمی را دیدند که خوشحال بود ، به او گفتند : چه خبر شده است ؟ گفت: امروز بعد ازسی سال مبارزه با نفس ؛ فهمیدم حسود نیستم. !

1482424576mojtaba_tehrani_3.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

مراقب باش با هدف خالصانه زندگی کن - آخرتت را به دنیا نفروش - ذلت را در آغوش نگیر. به یاد شهدای انقلاب که امروز آسایش را برای ملت ایران آوردند صلوات

1482491866634959995802938742.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

نقش مادران در تربیت چگونه است؟ آیا ایمان در تربیت فرزندان مؤثر است . آیا مادران در تربیت فرزندان موفق هستند ؟ از کجا و چگونه و با چه روشی تربیت اولاد را بیاموزند ؟ آیا همه مادران در این امر مهم موفق اند؟

«نقش مادران در جهت دهی فکری و فرهنگی خانواده»

نوع مستند : مقاله
کلید واژه :


چکیده :
بنام خدا که خلق کننده زیبائیهاست. بنام خدا که خلق کننده بشری است که تعقل و فکر را شیوه خود می سازد، تا بداند و بشناسد و عمل کند، تا بداند و بشناسد مفهوم واقعی خانواده را و از خانواده سالم بی بهره نماند .باید خود را بشناسیم، و با شناخت خود معضلات را از جامعه کوچک خانواده دور نماییم و پایداری خانواده را «با ره توشه عقل و دین و حیا که از هم جدا نیست» تضمین کنیم و نقش اساسی مادر را در خانواده و جامعه پر برکت بدانیم و بدانیم و بشناسیم که سعادت زندگی بشر از همان آغاز حرکت بشر از رحم به سوی دنیای پر پیچ و خم است و مادر ایفا کننده نقش اصلی و اساسی در این حرکت سازنده و عظیم است.
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست


1483085030_.docx


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

در صحیحۀ زراره از امام باقر (ع) روایت می کند که فرمود:
“بنی الاسلام علی خمسة اشیاء : علی الصلاة و الزکاة و الحج والصوم ووالولایة زراره می پرسد کدامیک برترند؟ امام می فرماید : ولایت زیرا ولایت کلید دیگر فرائض است . ووالی (ولی امر مسلمین رهبر و هدایت کننده به سوی پایه های شریعت است. (کافی شریف ج2 – ص18)
در کتاب سلیم بن قیس هلالی (ص182) در فرمایش مولا امیرالمؤمنین می خوانیم:
” والواجب – فی حکم الله و حکم الاسلام علی المسلمین بعد ما یموت امامهم …. ان لا یعملوا و لا یحدثوا حدثا و لا یقدموا یدا و لا رجلا و لا یبدا وابشی قبل ان یختاروا لانفسهم اماما عفیفاً
عالما ورعا عارفا بالقضا و السنة یجمع أمرهم و یحکم بینهم و یأخذ للمظلوم من الظالم حقّه و یحفظه اطرافهم.
بر مسلمانان واجب است پس از فوت امام (ولی امر مسلمین) پیش از هر کار رهبری را انتخاب کنند که پاکدامن ، دانشمند ، پارسا و دارای شناخت به احکام دین باشد.، تا محور جمع گردیده و حق مظلوم را از ظالم بستاند و از پهنای سرزمین اسلام حراست نماید.
عمید الشیعه ، ابو عبدالله محمد بن نعمان بغدادی معروف به شیخ مفید (متوفای سال 413) در کتاب “المقنعه در باب امر به معروف و نهی از منکر فرموده است:
“اجرای حدود و احکام انتظامی اسلام ، وظیفۀ سلطان اسلام است که از جانب خداوند منصوب گردیده اند ، می باشند . و امامان نیز این امر را به فقهای شیعه تفویض کرده اند تا در صورت امکان مسئولیت اجرائی آن را بر عهده گیرند.
(المقنعه ص 810-811)

14831824461_4969461-a35a4acf2a2b5d659c8354330bd008d4-l.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

آیا تا بحال فکر کردی در بازیهای اینترنتی نوعی اعتیاد و ار ان گذشته نوعی قمار بازی ذهنها و نالها را تاراج می کند. کاری کردند که اگر شما قمار خانه و کازینو ندارید کازینو و قمار خانه روی دست شما مانور دهد . در خانه بین خانواده . بازی هیجان دارد تا برنده نشوی تا مال باخته نشوی رهایت نمی کند. هیجانش زیاد است می دانی چرا ؟ دشمن کاری کرده که اگر تو به طرف اون نروی اون بطرف شما بیاید / مغز ها باطل گرا از تولید وحرکت سازندگی باز می ماند . با دنیا وارد بازی می شوی با یهودی و مسیحی همبازی می گردی . ای کاربر تو انقلابی هستی پیرو رهبری هستی . نگذار در فضای مجازی نا امن و بی ریشه که ریشه اسلام را می خواهد بزند همداستان شورپی . نگذار تو را توی نقلابی را ترور شخصیتی کنند خیلی سخت است همه چیزت را از دست بدهی و لباس تقوای تو ربوده شود.

1483183687fit-400x320.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

پیامبر (ص) فرمودند: ای اباذر! هر گاه دیدی برادرت به دنیا پشت کرده است. به سخنان او گوش کن زیرا که او حکمت تعلیم می دهد (البحار 77/80/1- 78/63/155 )

148369010213940413_2930185.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

مرگ زیبا است ولی برای علماء و شهدا - ! ما در زندگی خود چکاره بودیم - همنشین ما که بود - اخلاق برگزیده داشته ایم یا نه - دلی را رنجانیده ایم یانه - راستی اگر دلی را رنجانیده یا مالی را تصاحب کرده ای یا از دست دوستت در امتحان رونویسی کرده اید بدان بار گناهت سنگین است و این نیز همان دزدی است پی صاحبش را بخواه و عذرخواهی وحلال خواهی کن که فرصت برای همه ما تنگ است و قبر هر روز یک نفر یا چنا نفر را صدا می زند و باید گفت چشم! دیگر تأخیر جایز نیست در هر سن و سالی هستی فقط یک چیز از آخرت بترس و و گناه نکن.به حساب و کتابت برس قبل از اینکه در آن دنیا زجر بکشی. بر محمد و ال او صلوات

14843957518477198-9385-l.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 دی 1395نظر دهید »

امیدواران چه کسانی هستند ؟ آیا زمانی که امیواری اجازه می دهی یأس بر تو غلبه کند؟ آیا می دانی آثار اعراض از یاد خدا چیست؟

شرح مناجات چهارم خمس عشر -الراجین

نوع مستند : نشریه
کلید واژه :


چکیده :
غرائز انسانی – تمایلات انسانی ، متفاوتند و منشاء رفتار آدمی است.غرائز شامل ھمھ گرایشات نفسانی
و تمایلات مادی و جسمانی انسانی است وھمین نیازمندی است کھ فطرت واقعی اورا بیدار می کند و

دست نیاز انسان را بسوی خدای یگانھ بالا می برد.


1484397069_-_.pdf


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 25 دی 1395نظر دهید »

خدایا دنیا را در نظر ما مانند آب بینی بز کن تا خود را به هلاکت نرسانیم . به یاری خداوند متعال من در حال نوشتن شرح دعای خمس عشر هستم . اینک شرح مناجات تائبین را که از نظر مفهوم و منطوق بر روی آن کار شده است از نظر گرامی شما می گذارانم باشد که ائمه (ع) را در درسنامه عرفانی بیشتر بشناسیم . التماس دعا

شرح دعای خمس عشر - مناجات تائبین

نوع مستند : کتاب
کلید واژه :


چکیده :
جسم انسان ظاهری دارد و باطنی ، ظاهر انسان دست و پا و صورت و خلاصه اعضای ظاهری جسم است و باطن انسان ، نفس و عقل است زیرا چهار قوه در بدن فعال است قوای شهویه و غضبیه و بهیمیه و عقلیه ؛ که ابزار سازنده نفس انسانی است نفسی که جزء مجردات است و مادی نیست پس عوامل باطنی تحت قوای عقلانی باید کنترل گردد که بدون استفاده از قوای عقلانی هریک از قوای دیگرازاعتدال خارج وانسان رفته رفته و بتدریج تحت تأثیرعوامل گونا گون نابود خواهد شد.


1481960253_.docx


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 25 دی 1395نظر دهید »

اصل اسلام است وبرای حفظ اسلام باید مبارزه کرد و آنچه که ملاک در احکام اسلامی است سود وزیان انسانهاست. خداوند ناپاکیها را حرام می داند چون برای انسان زیان بار است؛ پاکیزه ها را حلال فرمود چون برای او مفید وسود آور است.” یسئلونک عن الخمر و المیسرقل فیهما إثم کبیر و أثمها أکبر"(بقره) قمار و شراب گناه بزرگ و حرام است. خداوند متعال کمال انسان را در زندگی اجتماعی قرار داده است ؛ پس در زندگی اجتماعی نمی توانیم بگوئیم “فکر تعطیل” ! ذهن تعطیل:! کارتعطیل:!امر به معروف تعطیل! فقط لذّت و شهوت! اینها همان عوارض مستی دنیاست که امروز به خمر، “میل به شهوات"و به قمار ” استفاده ناصحیح از دنیای مجازی “می گویند.پس اصل حفظ ارزشهای اسلامی است که با وحدت کلمه در جامعه بوجود می آید و سود رسانی به جامعه بشری را افزون می نماید و پایه های بنیادی ارزشهای انسانی را در تحت لوای توحید و امامت به تصویر می کشاند.

1483949686-----__1.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 25 دی 1395نظر دهید »

با خواندن این شرح از فتنه های انگلیس و آمریکا و اسرائیل با خبر می شوید و متوجه خواهید شد که فتنه سال 88 از کجا ریشه دواند . مرگ بر اسرائیل و مرگ بر متحدان او

شرح دعای سمات

نوع مستند : مقاله
کلید واژه :

 

چکیده :

چکیده:
آیا اسرائیل و یهودیان جنایتکار و اشغالگر را تا کنون ریشه یابی کرده اید؟
واقعیت چیست؟ آیا آنان مالک زمینهای اشغالی فلسطین هستند؟
از تاریخ چه می دانیم تاریخی که پیامبری حضرت موسی (ع) را با مشکلاتی مواجه کرد؟ تاریخی که بت پرستی در آن حرف اوّل را می زد! تاریخی که معجزات پیامبرش را مورد هتک حرمت وتمسخر قرار می داد ! تاریخی که با یهود پروری حاضر بود برای رسیدن به امیال و خواستهای خود حیات مردم زمانه را به نابودی کشاند و تصرفات خود را امروزه در هیبت تشیع آمریکایی و انگلیسی به رخ متجاوزین بر ضد اسلام و شریعت اسلامی و قدرتمندان همفکر به تصویر بکشاند جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل کانوا زهوقأ” “

 

1482754183_.doc


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 22 دی 1395نظر دهید »

ایمان چیست؟ ایمان از ریشه” امن” است ."امن” به معنای طمانینه نفسانی و زوال ترس است و اطلاق ایمان بر عقاید از آنجهت است که مؤمن ، اعتقادات خود را از آفات آن یعنی ریب ، اضطراب و شک می رهاند و ایمن می سازد.ائمه (ع) ابواب ایمان اند.


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 21 دی 1395نظر دهید »

1 2 4

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
وبلاگ اینجانب ،تبلیغی، ارشادی، اخلاقی، دوست شناسی، دشمن شناسی، ولایتمداری،استقامت ، ایثار تا شهادت. راه ما راه علی بن ابیطالب است.
جستجو
Random photo
شرح دعای خمس عشر - مناجات دهم مناجات متوسلین