« تا ظهور انشالله چیزی نماندهبراستی رحمت خداوند تعالی شامل چه کسانی می شود؟ »

از امام محمد تقی (ع)نقل شده است:که سلمان روزی ابوذر را به خانه خود طلبید و دو گرده نان نزد او حاضر نمود.
ابوذر نانھا را به دست گرفت و می گردانید و نظر می کرد.
سلمان گفت: ای ابوذر! برای چه ملاحظه آن نانھا می کنی؟
گفت: می خواستم ملاحظه کنم که خوب پخته است یا نه؟
سلمان غضبناک شد و گفت: بسیار جرئت می نمائی که نعمت الھی را سبک می شماری !ولله ! که در این نان عمل کرده است ، آبی که زیر عرش است ، ملائکه عمل کرده اند ، تا عمل آن آب را به باد داده اند و باد آن را در ابر ریخته و ابر در آن کار کرده ، تا آن را بر زمین باریده ورعد و ملائکه در آن عمل کرده اند تا به جاھای خود قطره ھای باران را گذاشته اند ودر این نان زمین و چوب و آھن و حیوانات و آتش و ھیزم و نمک بکار رفته است. و آنچه در آن دخالت دارد. پس چگونه تواین شکر را می توانی به جا آوری؟
ابوذر گفت:






از سخن خود توبه کردم و استغفار می نمایم و عذر تو را نیز می خواھم .
سلمان بار دیگر ابوذر را به ضیافت طلبید و پاره ای نان خشکی چند از انبان خود به در آورد و در آب فرو برد و نزد ابوذر گذاشت.
ابوذر گفت: چه نیکونانی است.! ای کاش نمک ھم بود!
سلمان رفت و کاسه خود را گرو گذاشت و نمکی گرفت و حاضر ساخت
ابوذر نمک بر آن نان می پاشد و می خورد و می گفت:
حمد وسپاس خداوندی را که ما را این قناعت روزی کرده است!
سلمان گفت : اگر قناعت داشتی ، کاسه من به گرو نمی رفت.

1577345249ghezavat.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 5 دی 1398


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
وبلاگ اینجانب ،تبلیغی، ارشادی، اخلاقی، دوست شناسی، دشمن شناسی، ولایتمداری،استقامت ، ایثار تا شهادت. راه ما راه علی بن ابیطالب است.
جستجو
Random photo
شرح دعای خمس عشر - مناجات دهم مناجات متوسلین